وندالیسم یا خرابکاری هاى شهرى یکى از مشکلات و معضلات جوامع شهرى به ویژه در حاشیه آنهاست که همگام با رشد و توسعه شتابزده شهر و درونى نشدن فرهنگ شهرنشینى در بین جوامع مختلف به وجود آمده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر تخریب گرایی(وندالیسم) به عنوان رفتاری بزهکارانه در بین نوجوانان دانش آموز پسر دبیرستان های شهرستان جاسک می باشد. در این تحقیق از چند رویکرد نظری برای تبیین رفتار وندالیستی دانش آموزان استفاده شده است که شامل نظریه کلارک، نظریه پاره گروه بزهکار آلبرت کوهن، نظریه ساترلند و کرسی و نظریه ماتزا می باشد.
روش نمونه گیری بصورت خوشه ای و تصادفی ساده می باشد. برای این منظور ابتدا از بین دبیرستان های شهرستان جاسک، چهار دبیرستان و از هر دبیرستان سه کلاس در پایه های مختلف انتخاب شد در مجموع از 253 نفر پرسشنامه تکمیل شد.
با توجه به نتایج حدود 24 درصد دانش آموزان دارای رفتار وندالیستی بالا، 35 درصد متوسط و 38 درصد دارای رفتار وندالیستی پایین هستند. جدول رگرسیون نشان می دهد که میزان تأثیر وضعیت همسالان 54/0 ، میزان تأثیر وضعیت تحصیلی 26/0 – ، تاثیر سن 23/0 و میزان تاثیر پایگاه اجتماعی -اقتصادی میباشد، مشاهده میشود وضعیت همسالان بیشترین تأثیر(وزن) را در رفتار تخریب گرایی دارد. این چهار متغیر نزدیک به 55 درصد تغییرات واریانس متغیر وابسته را تبیین مینمایند.
1-1 مقدمه
وندالیسم یا خرابکاری هاى شهرى یکى از مشکلات و معضلات جوامع شهرى به ویژه در حاشیه آنهاست که همگام با رشد و توسعه شتاب زده شهر و درونى نشدن فرهنگ شهرنشینى در بین جوامع مختلف به وجود آمده است. خرابکاری هاى شهرى از جمله انحرافات یا آشفتگى هاى اجتماعى هستند که در آن افراد سعى دارند نیازها، هیجانات و احساسات درونى خود را به شیوه اى بروز دهند و با در دسترس نبودن روش مناسب به رفتارهاى نابهنجار روى مى آورند . در واقع، وندالیسم نوعی انحراف رفتارى است که با انتظارات جامعه منطبق و سازگار نیست و عموماً زمانى رخ مى دهد که فرد یا گروهى معیارهاى جامعه را رعایت نکنند. اصطلاح وندال بیشتر به کسانی اطلاق می شود که با حالت اعتراض به دلایل مختلف دست به تخریب می زنند.