جهان مادیگرای معاصر که همه چیز را با معیارهای کمّی و غالبا مادی و اقتصادی میسنجد، در برخی نقاط جهان تا جایی پیشرفتهاست که نه تنها آثار و نتایج و فواید فعالیتهای بشری را اینگونه ارزیابی میکند، بلکه پا را فراتر نهاده و به بازده ی فوری و بالبداهه آن اصرار میورزد. یکی از مقولاتی که به صورتهای مختلف به اسارت سرمایه درآمده است، زمینههای مختلف هنری میباشد که کم و بیش (چه از نظر هنرمند، چه از نظر مواد اولیه مورد نیاز او و چه از نظر آحاد جامعه به عنوان مخاطبان هنر) تحت تأثیر نیاز موازین اقتصاد رایج جامعه قرار گرفته اند. برای ایجاد این ارتباط و یا بهتر بگوییم برای توجیه این سلطه، جنبههای اقتصادی آن مطرح میشود. وضعیت حاضر را شاید لزوم خود کفایی هنر و توسعه هنر به سرمایه بتوان از ثمرات دوران مدرن شمرد که همانند گذشته لزومی به عجین بودن زندگی و فعالیتهای انسان با هنر نمیبیند و هنر را مقولهای منتزع از زندگی جدید قلمداد میکند که خلق و ایجا ش به عدهای خاص محدود است که البته هزینههایی دارند و لذا مصرفکنندگان آثار هنری باید این هزینه را بپردازند.
اقتصاد هنر در ایران، به ابعاد مختلف جریانات موازی با هنر میپردازد. وضعیت اقتصادی هنرهای صناعی ایران در منطقه خاورمیانه، حضور ایران در بازارهای معتبر خارجی، نقش حراجهای داخلی بر جریان اقتصادی هنر، وضعیت هنر و نوع اقتصادی شدن آن، ضرورت این کاوش است.