مقایسه رهبری خدمتگزار و رهبری تحولگرا
رهبری خدمتگزار و تحول گرا کیفیات و ویژگیهای تقریباً یکسان و مشابهی دارند. با مطالعه در این دو سبک رهبری مشخص می شود که هر دو این سبک های رهبری ریشه در مفهوم رهبری کاریزماتیک دارند. این مفهوم که نخستین بار توسط وبر[۱] مطرح شد بر صفات و ویژگی های خاص رهبر که ناشی از شخصیت کاریزمای او است تاکید دارد. با مقایسه این دو سبک رهبری مشخص می شود که هر دو بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود موثر، مربی و معلم بودن و توانمندسازی دیگران تاکید دارند. در واقع بر اساس تئوریهای مذکور، بیشترین شباهت را می توان در توجه فردی و تاکید بر توانمند سازی دیگران مشخص نمود. هر دو سبک بر چشم انداز داشتن، شنود موثر، توانمند سازی دیگران، ارتباط برقرار کردن، مدلسازی، اقناع و صداقت تاکید دارند.
رهبری تحول گرا و رهبری خدمتگزار دو تئوری متضاد و در مقابل هم نیستند. بلکه آنها ایدئولوژی های مکمل هستند. زیرا هر دو آنها شکل های عالی رهبری را معرفی می کنند.(استون و دیگران، ۲۰۰۴، ص۳۵۹)
اما این دو مفهوم تفاوتهایی نیز دارند، در حالی که هر دو رهبری خدمتگزار و رهبری تحول گرا بر تاثیر گذاشتن و نفوذ تاکید میکنند، رهبری خدمتگزار به شیوهای غیر سنتی یعنی قرار گرفتن در مقام خدمتگزاری به این تاثیر دست می یابد. رهبری خدمتگزار تاکید بیشتری بر خدمت کردن به پیروان دارد و همچنین آزادی بیشتر و اعتماد بیشتری به زیردستان نشان داده می شود.
رهبری تحول گرا بیشتر بر اهداف سازمانی تاکید دارد در حالی که رهبری خدمتگزار بر افراد که پیروان او هستند تاکید و تمرکز دارد. (استون و دیگران، ۲۰۰۴، ص۳۵۹)
شکل ۲-۱:مقایسه رهبری خدمتگزار و رهبری تحولگرا
در مدل رهبری خدمتگزار، انگیزه رهبر برای رهبری از احساس برابری رهبر با زیردستان ناشی می شود. به عبارت دیگر سیستم اعتقادی رهبر، او را مجبور میکند که خود را همتراز و برابر با کسانی که هدایت می کند، بداند. یعنی تمام اعضاء سازمان از حقوق، اطلاعات و چشم انداز برابر و مشابه برخوردار بوده و نقش رهبر تسهیل در شکل گیری گروه در سازمان است.(کازمونکو،۲۰۰۴، ص۸۶)
رهبران خدمتگزار و رهبران تحولگرا در وظایف و فعالیتهای کلیدی خود نیز مطابق شکل ۲ تفاوتهایی دارند. رهبری خدمتگزار همانند رهبری تحولگرا با استفاده از مکانیزمهای سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوه ها و روشها باعث ایجاد فرهنگ مولد روانی با ویژگی های معنوی بودن، شخصی، مولد، منفعل و تمایل به حفظ وضع موجود می شود که این فرهنگ موجب می شود که رهبری خدمتگزار در محیطهای ثابت موفق تر عمل کند و در محیط های پویا به شکل ناموفق تر از رهبری تحولگرا عمل کند و این سبک رهبر ی را برای دوره ثبات و آرامش در سازمان مناسب کند. در مقابل رهبری تحولگرا با استفاده از مکانیزم های سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوه ها و روشها باعث ایجاد فرهنگ توانمند سازی پویا با ویژگی های فعال، قوی، پویا و نوآور می شود. این فرهنگ سبب می شود که رهبری تحولگرا در محیطهای پویا موفق تر عمل کند و در محیط های ثابت به شکل ناموفق تر از رهبری خدمتگزار عمل کند و این سبک رهبر ی را برای دوره های بحران یا گذار از وضعیت فعلی و مخصوصا زمانهای ایجاد تغییر مناسب کند.
۱- زنجیره رفتار رهبری ((Tanenbaum & Schmit
۲-مدل مشروط فیدلر[۲] Fred E. Fuedleer
۳-نظریه مسیر – هدف (House & Mitchel)
۴- مدل شرطی ( ( Vroom & Yeten
۵- مدل سه بعدی اثربخشی (P.Hersey & K.H.Blanchard )
۱- زنجیره رفتار رهبری: Tanenbaum & Schmit
زنجیره رفتار رهبری در این مدل به دو دسته تقسیم میشود:
الف )روش دموکراتیک
اول : رهبر به زیردست اجازهمی دهد درچارجوب تعیین شده توسط رهبر حرکت کند.
دوم: رهبر حدود را شرح میدهد و از گروهها میخواهد تا تصمیم بگیرند
ب) روش اقتدارطلبانه :
اول : رهبر ایدههایی را مطرح و دعوت به پرسش میکند.
دوم: رهبر تصمیم را میقبولاند .
سوم: رهبر تصمیم میگیرد و آن را اعلام میکند
۲ – مدل مشروط فیدلر: Fred E. Fuedleer
در این مدل سه متغیر مهم مساعد یا نامساعد بودن موقعیت موجود را برای رهبران تعیین میکنند که عبارتند از:
الف – مناسبات شخصی رهبر با اعضا گروه تحت عنوان رابطه رهبر- عضو
ب – میزان ساختار اولیه کار تعیین شده برای گروه
ج – قدرت و اقتداری که مقام به آنها میدهد
۳-نظریه مسیر- هدف: House & Mitchel
براساس این نظریه،تاثیر بخشی رهبران بدلیل نفوذ آنان بر انگیزش زیردستان، توانایی عملکرد موثر و رضایت خاطر آنان است. انتخاب نام مسیر هدف بدلیل توجه عمده بر تاثیر گذاری رهبر بر تصور زیردستان از هدفهای کاری، هدفهای شخصی و مسیر رسیدن آنها به هدف است. این نظریه اعتقاد دارد که رفتار رهبری به حدی ایجاد انگیزه می کندیا راضی کننده است که میل رسیدن به هدف را در زیردست بالا میبرد و مسیرها را برای حرکت به اهداف روشن میکند.
۴-مدل شرطی Vroom & Yettenlng:
این دو محقق معتقدند که ” سهم فعالیتهای یک رهبر در اثربخشی سازمان بدون درنظر گرفتن ماهیت موقعیتی که در آن رفتار واقع میشود نمی تواند تعیین گردد.” لذا چیزی تحت عنوان بهترین روش وجود ندارد و رهبران موفق کسانی هستند که بتوانند شیوههای رهبری خود را با شرایط لازم با توجه به محیط پیرامونی تطبیق دهند.
[۱] Veber
[۲] Leadership contingency model
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: