دیدگاههای تعهد سازمانی
منابع موجود در مورد تعهد سازمانی دو دیدگاه کلی در باره این مفهوم ارائه میکند: یک دیدگاه تعهد سازمانی را امری نگرشی یا عاطفی میداند. براساس این دیدگاه تعهد سازمانی عبارت است از «دلبستگی و علاقه قوی به سازمان و تعیین هویت باآنکه از نظر مفهومی دست کم سه عامل میتوان برای آن در نظر گرفت:
۱ ـ پذیرش و اعتقاد به اهداف و ارزشهای سازمان؛
۲ ـ تمایل به تلاش زیاد برای تحقیق اهداف سازمان؛
۳ ـ تمایل شدید به باقی ماندن و عضویت در سازمان (مودای، ۲۰۰۰، ۱۵۱) [۱].
دومین دیدگاه، تعهد سازمانی را امری رفتاری تلقی میکند. این نوع تعهد که «تعهد حسابگرانه» نامیده میشود بر مبنای کارهای نظری بکر و هومنز استوار است. در این دیدگاه افراد به دلیل مزایا و منافعی که دارند و سرمایهگذاریهایی که در سازمان کردهاند به سازمان دلبسته میشوند و به عضویت خود در سازمان ادامه میدهند (هربینیاک و آلیوت، ۱۹۷۲، ۵۸) [۲] ، (ماتیو و زاجاک، ۱۹۹۰، ص۱۷۲) [۳].
برخی محققان عقیده دارند که این دو نوع نگرش تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند و قابل تبدیل به یکدیگرند و برخی شکلهای تعهد منجر به برخی شکلهای دیگر۰ میشود (برهانی،۱۳۸۱، ص۱۷)[۴].
که این نتیجهگیری با یافته میر و همکاران نیز سازگاری دارد. میر و آلن در مطالعاتی که از سال ۱۹۸۲ تاکنون انجام دادهاند با تفکیک دوبعد نگرشی و رفتاری تعهد، برای هریک از ابعاد تعهد سازمانی تعاریف متفاوتی ارائه کردهاند. آنها تعهد عاطفی و هنجاری را با بعد نگرشی و تعهد مستمر را با بعد متفاوتی ارائه کردهاند. آنها تعهد عاطفی و هنجاری را با بعد نگرشی و تعهد مستمر را با بعد رفتاری تعهد مطابقت دادهاند. از نظر آنها تعهد عاطفی عبارت است از وابستگی عاطفی به سازمان، ابزار هویت با سازمان و عجین بودن با سازمان؛ تعهد هنجاری عبارت است از احساس التزام و دین به سازمان و ادامه کار در سازمان و تعهد مستمر درک هزینههایی است که با ترک سازمان متوجه فرد میشود (آلن و میر ، ۱۹۹۰، ۱۹۳) [۵].
آنها معتقدند که «نقطه مشترک ابعاد سهگانه تعهد سازمانی پیوند بین فرد و سازمان و در نتیجه کاهش ترک سازمان است» (مدنی و زاهدی، ۱۳۸۴،صص۶-۷) [۶] .
۸-۳-۲ مدلها و الگوهاو نظریات تعهد سازمانی
۱- نظریه مزیتهای جانبی بکر
اولین نظریه معاصر در تعهد سازمانی توسط اچ اس بیکردر سال ۱۹۶۰ تحت عنوان نظریه مزیتهای جانبی مطرح شد و معتقد است که فرد بدلیل ازدست دادن یکسری مزایا وامتیازاتی که در صورت ترک سازمان با آن مواجه می شود به سازمان وایستگی پیداکرده و به آن متعهدخواهد شد (بیکر،۱۹۶۰،ص۳۲) [۷].
دلیل نام گذاری این تئوری بدین نام به خاطر کوشش در تبیین فرایندهائی است که کارمندان سعی می کنند بواسطه آن خودشان را به سازمان (از طریق سرمایه گذاری در زمان، کوشش و پاداش). پیوند دهند.او بیان میکند فرد در طول زمان فعالیتش در سازمان مزایا و امتیازات خاصی از قبیل :برخورداری ازمزایای طرحهای مستمر(حقوق بازنشستگی).،ارشدیت،تجارب شغلی را به دست آورده است،که این امتیازات ترک نمودن سازمان محل کارش را برایش مشکل کرده واو را به سازمان متعهد میکند ( همان منبع،ص۳۷) [۸] .
[۱].Mowday,2000,151
[۲].Herbiniyak & Alivet ,1972,58
[۳].Mathieu & Zajac,1990,172
[۵].Allen.& Meyer,1990,193
[۷].Becker, H. S
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 363
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0