مومنتوم
یکی از خلاف قاعدههای تکنیکی که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است، استراتژی مومنتوم میباشد. مومنتوم مفهومی در علم فیزیک است که بیان می دارد یک جسم در حال حرکت گرایش دارد که همچنان در حرکت باقی بماند، مگر اینکه نیرویی از خارج بر آن وارد شود. به عبارت دیگر، مصداق این قانون در بازار این است که یک روند قیمتی تا زمانی که یک نیروی خارجی جلوی آن را بگیرد، تمایل دارد که همچنان به مسیر قبلی خود ادامه دهد. این استراتژی شامل سرمایهگذاری در جهت بازار میباشد و ادعا مینماید که بازدهی مثبت و یا منفی گذشته تا دوره مشخصی در آینده نیز همچنان تداوم خواهد داشت. مومنتوم در یک انتهای پیوستار قرار میگیرد و از خود همبستگی مثبت در بازدهی داراییها در میانمدت حکایت میکند. (فدایینژاد و صادقی,۱۳۸۵).
مومنتوم استراتژی سرمایهگذاری سادهای است که بر اسان آن، برندههای گذشته خریداری و بازندههای گذشته به صورت استقراضی در بازار فروخته میشوند. ایده اصلی که پشت این استراتژی قرار دارد این است که برندهها و بازندهها الگوی تاریخی بازده خود را در دورههای آینده نیز حفظ میکنند و بر این اساس، خرید برندهها و فروش استقراضی بازندهها باید بازدههای بالاتر از میانگین ایجاد کند. همانگونه که فرضیه بازار کارا تصریح میکند، کسب سود از روندهای تاریخی با استفاده از یک استراتژی ساده و بدون هزینه همانند استراتژی معاملاتی مومنتوم، باید غیرممکن باشد.
مومنتوم خود شامل انواع مختلفی می باشد: دسته اول” مومنتوم عایدی”[۱] است که استدلال می کند سهامی که اخیرا موفق بوده اند، در آینده نزدیک نیز در همان جهت عمل خواهند کرد. به عبارتی سهامی که تعدیل مثبت داشته اند، در آینده نزدیک نیز بازدهی خوبی خواهند داشت. یکی دیگر از انواع مومنتوم، “مومنتوم صنعت”[۲] می باشد که ادعا می کند که صنایعی که در گذشته نزدیک عملکرد و بازدهی خوبی (بدی) داشته اند، در آینده نیز این بازدهی را ارائه خواهند کرد.
نوع دیگر آن” مومنتوم قیمت”[۳] است که در آن سهامی که بر مبنای شاخص قدرت نسبی، نسبت به بقیه عملکرد بهتری داشته اند انتخاب می شوند و در دوره مشخصی از زمان نگهداری می گردند. (فدایی نژاد و صادقی ، ۱۳۸۵)
سرمایهگذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایهگذاری به طور همزمان ریسک و بازده حاصل از گزینههای مختلف را مدنظر قرار میدهند. ریسک جزء جدا نشدنی بازده است و نمیتوان در مورد بازده سرمایهگذاری بدون توجه به ریسک مرتبط با آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمیتوان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد.
اگر ریسک و بازده دارایی با عنوان متغیر مد نظر قرار گیرد، تفاوت عمدهای بین آنها قابل تشخیص است. بازده متغیر کمی و ریسک متغیر کیفی است. بدیهی است که شناسایی، تجزیه و تحلیل و اندازهگیری متغیرهای کمی به مراتب سادهتر از متغیرهای کیفی است. اندازهگیری یک کیفیت و بیان آن در قالب یک کمیت، کاری بس دشوار و مستلزم دقت و تلاشی وصف ناپذیر است. به همین دلیل است که هنوز هم تلاش جهت کمیسازی ریسک و جستجو برای ارایه مدلهای دقیقتر و منطقیتر ادامه دارد (رادپور و عبده تبریزی، ۱۳۸۸).
[۱] Earnings Momentum
[۲] Industry Momentum
[۳] Price Momentum
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد