۲ اهمیت کارآفرینی :
شاه کلید طلایی برای دستیابی به جامعه ای سر آمد، تنها و تنها کارآفرینی است، زیرا که می تواند منبع لایزال خلق فرصت های بزرگ، و تولید ثروت های سرشار، در راه دستیابی به جامعه ای سر آمد باشد (ملکی فر، ۱۳۸۵، ۹). همچنین از آنجا که کارآفرینان تغییر را به عنوان یک پدیده معمولی دانسته، همواره در جستجوی آن بوده، به آن واکنش نشان داده و به صورت یک فرصت از آن بهره برداری می نمایند، لذا می تواننددر دنیای متحول امروزی به عنوان عواملی پیشتاز در توسعه فناوری و اقتصادی ایفاء نقش نمایند (دانفی ، ۱۹۹۴، ص ۱). تجربه موفقیت آمیز اغلب کشور های پیشرفته و برخی کشور های رو به توسعه در مورد مدیریت بر بحران های اقتصادی نیز، به یمن توجه و التفات به توسعه کارآفرینی و کار های نوآورانه بوده و به همین علت برای کارآفرینی و کارآفرینان اهمیت خاصی قائل می گردند (آقاجانی، ۱۳۸۴). سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه فناوری و اشتغال مولد است. بنابراین کارآفرینی به عنوان سنبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیت های تجاری در جامعه هستند، و توانایی آنها در بهره گیری از فرصت ها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، نیز به عنوان معیارهایی هستند که کارآفرینی نوین به وسیله آنها سنجیده می شود.
تعاریفی که از کارآفرینی ارائهشد، مبین آن است که، کارآفرینمنتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل ازطرف دولت نیست. او خود با شناختصحیح از فرصتها و استفاده ازسرمایههای راکد امکاناتی را فراهمنموده و با سازماندهی و مدیریتمناسب منابع، ایده خویش را عملیمینماید. او تنها خودش شاغلنمیشود، بلکه بدون اتکاء به دولت،در بخش غیردولتی برای تعداددیگری نیز شغل میآفریند و علاوه برآن نقش مهمی در تولید و«اشتغال مولد» دارد. این امر سبب کاهش نرخ بیکاری بدون نیاز به سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال میگردد. البته دولتمیتواند با ارائه تسهیلات و پیگیری سیاستهای مناسب، حرکت کارآفرینان را شدت و شتاب بخشد.
کارآفرینی مترادف ایجاد اشتغال نیست. کارآفرینی در واقع فرآیند ایجاد و تاسیس کسب و کار یا سازمان جدید است، امایکی از اثرات قابل توجه آن ایجاد اشتغال است. مطالعاتی که در ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است نشان میدهد که از ۲۰میلیون شغل ایجاد شده و جدید در طی سالهای ۱۹۹۰ ـ ۱۹۸۰ بیش از ۵/۳ میلیون شغل ناشی از ایجاد و تامین کسب و کارهایکارآفرینانه جدید بوده است. مطالعات دیوید برچ (Birch) در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی نشان داده است که بیش از ۷۰% ازمشاغل جدید در شرکتها و سازمانهایی ایجاد میشوند که در مسیر رشد قرار دارند.
کارآفرینی از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهره وری و تشکیل شرکت های جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. به گونه ای که بنا بر اعتقادی، لازم است که انقلاب کارآفرینی، در جوامع رخ دهد، و این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد (کوارتکو و هاجتس، ۱۳۸۳، ۲۳). به علاوه کارآفرینی را در وهله اول صفت کسی می دانند که اهل ایجاد کار و اشتغال زایی است، به عبارت دیگر، او برای دیگران موقعیت و فرصت های شغلی به وجود می آورد (صمد آقایی، ۱۳۷۸). در شرایط کنونی ایجاد فرصت های شغلی برای تعداد زیاد بیکاران کشور به ویژه دانش آموختگان بیکار، اصلی ترین و مهم ترین دغدغهء سیاست گذاران و تصمیم گیران کلان کشور است. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که توسعه واحدهای کوچک اقتصادی، بهترین محل و پایگاه و بارزترین حالت ممکن برای ایجاد اشتغال در اقتصاد کشور است. این واحد های کوچک (اعم از صنعتی، تجاری و خدماتی) زمانی می توانند رشد و توسعه یابند و در نتیجه ایجاد شغل کنند که از افرادی توانمند، خلاق، مبتکر، فرصت جو، خطر پذیر و اهل کار و عمل برخوردار باشند، که بیشتر اندیشمندان چنین افرادی را کارآفرین می نامند ( لامعی، ۱۳۸۰، ۱۳۳) کارآفرینان به علت قابلیت اشتغال زایی که دارند به کاهش نرخ بیکاری که خود از اهداف کلان اقتصادی- اجتماعی دولت ها است کمک می کنند (فرحبخش، ۱۳۸۲، ۱۸۱) بیش از شصت درصد اشتغال در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه را کارآفرینان و کسب و کار های کارآفرینانه و کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها نیز در بازار کار در حال افزایش است. لذا اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال باعث شده است تا طی دهه های هشتاد و نود میلادی، به تدریج وفاق عمومی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد گردد. بحران بیکاری به جز از طریق توسعه کارآفرینی و دمیدن روح نوآوری در کالبد اجتماع امکان پذیر نمی باشد، به همین دلیل کشور هایی نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا، فنلاند، هند، مالزی، سنگاپور، استرالیا و آلمان، سیاست ها و برنامه های حمایتی گسترده ای را از کارآفرینان تدوین و به مرحلهء اجرا گذاشته اند ( احمدپور داریانی، ۱۳۸۰، ۴۰) ( پایاد، ۱۳۸۴).
مطالعه فرایند کارآفرینی به چند دلیل حائز اهمیت است. نخست به این دلیل که کارآفرینی جامعه را به سمت تغییرلت تکنیکی و مبتکرانه سوق داده و رشد اقتصادی را باعث می شود همچنین فرآیند کارآفرینی باعث توازن بین عرضه و تقاضا می شود از جمله موضوعات مهم دیگر در ارتباط با کارآفرینی آن است که این فرآیند مهم باعث می شود تا دانش جدید تبدیل به خدمات و محصولات جدید شود. دیگر آنکه کارآفرینی تبدیل به حرفه بسیار مهمی شده است و ما نیازمند هستیم که نقش آن را در توسعه ظرفیت های انسانی درک کنیم (شان، لاک و کولین، ۲۰۰۳). همچنین کارآفرینی برای سیاست گذاران و مسئولان توسعه پایدار هر جامعه دارای دو پیامد بسیار مهم است:
الف- نتیجه سیاست های ترویج و تسهیل کارآفرینی ایجاد اشتغال است.
ب- با کارآفرینی رفاه نیز تحقق می یابد (احمدپور، ۱۳۸۲). کارآفرینان در اجتماع سبب پویایی و افزایش بهره وری شده و در سطوح اجتماعی ارزش کار را افزایش می دهند و باعث بالا رفتن روحیه ی سعی و تلاش در جامعه می شوند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کارهای خلاق و کارآفرین می شوند. زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شیوه زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته شود آن جامعه بسیار سریع تر توسعه می یابد(شاه حسینی، ۱۳۸۳). سالازار میلتو در کتاب مقدمه ای بر کارآفرینی عواملی نظیر: ایجاد اشتغال- بهبود کیفیت زندگی- توزیع مناسب درآمد و کاهش اضطراب های اجتماعی- بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره برداری عظیم ملی را از فواید کارآفرینی می داند(میلتو ، ۱۳۸۳).
مطالعات نشان میدهد که از نظر برخی از اقتصاددانان و صاحبنظران و دانشمندان مدیریت، موتور حرکت و رشد اقتصادیک جامعه کارآفرینان هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل (و نه تعادل ایستا) جامعه را به حرکت در میآورندو توسعه میبخشند. کلید موفقیت کارآفرینی، یافتن روشهای خلاقانهای است که با بکارگیری تکنولوژیهای جدید یا بازاریابیبهتر، سریعتر و کم هزینهتر کالاهای جدید، خواستههای بشری را به نحو احسن برآورده میسازند. این به معنای تولید کالاهایموجود با هزینههای کمتر یا ارتقاء کیفیت آنها و یا به معنای ایجاد بازارهایی برای کالاهای کاملاً جدید است.
مطالعات در ایران نشان میدهد که در فاصله سالهای ۷۵ ـ ۱۳۵۵ هجری شمسی بیشترین میزان اشتغال جدیددر اقتصاد ایران به شکل کارکنان مستقل (خویش فرما) بوده است. متاسفانه بدلیل عدم حمایت از این کارآفرینان و سوق دادنآنها در مسیر رشد و توسعه ، بزرگترین چالش اقتصاد ایران در دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی بحران بیکاری خواهد بود. در حالی کهاگر در فاصله ۲۰ سال مذکور حمایتی جدی از کارآفرینان صورت میگرفت به گونهای که هر یک تنها یک نفر دیگر را به استخدامخود در آورند، در این صورت بزرگترین مشکل اقتصادی دهه ۱۳۸۰ در اقتصاد ایران کمبود نیروی کار میبود.
به هر تقدیر اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال باعث شده است تا طی دهههای ۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی به تدریج وفاقعمومی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد گردد، مبنی بر اینکه بحران بیکاری به جز از طریق توسعه کارآفرینی ودمیدن روح نوآوری در کالبد اجتماعی امکانپذیر نمیباشد. به همین دلیل کشورهایی نظر ایالات متحده آمریکا، کانادا، فنلاند،هند، مالزی، سنگاپور، استرالیا و آلمان سیاستها و برنامههای حمایتی گستردهای را از کارآفرینان تدوین و به مرحله اجراگذاشتهاند.
نکته: در شرایط اقتصادی فعلی و نرخ بالای بیکاری در کشورمان،ناخودآگاه کلمه «کارآفرینی» و کلمه «اشتغال زایی» موارد استفاده مشابهیپیدا کرده است و کلمه کارآفرینی برای مجموعه اقداماتی که به ایجاداشتغال میانجامد نیز استفاده میشود. مثلاً به هر گونه سرمایهگذاری کهباعث ایجاد اشتغال شود یا هر گونه افزایش مهارت فنی یا حرفهای کهاحتمال اشتغال به کار را افزایش دهد و برای کسی کار ایجاد کند نیزکارآفرینی اطلاق میشود. لیکن هیچکدام از اینها کارآفرینی(Entrepreneurship) که در نظریات توسعه مطرح شده است نمیباشد.چرا که براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد«کارآفرینان» موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب میشوند و در نتیجه اشتغال زایی یکی از فرآوردهها و معلولهایاین مهم میباشد.
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 736
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0