حفظ و نگهداری دانش.
به منظور شناسایی ابعاد مدیریت دانش، مبانی نظری و پیشینه پژوهش مورد بازنگری قرار گرفت. بر اساس آنچه از مطالعات ادبیات تحقیق و مصاحبه با صاحبنظران برآمد، ابعاد مدیریت دانش را می توان به دو بعد “زیر ساختی “و “فرآیندی” طبقه بندی نمود. محققانیچون گولد (Gold, 2001)و مانوواز(Manovas, 2004) نیز در تحقیقات خود به منظور ارزیابی و سنجش مدیریت دانش این دو بعد را به کار بردهاند. به جهت هدفمندسازی انتخاب شاخص ها و همچنین رواسازی مسیر پژوهش، ضمن مصاحبه با خبرگان، مهمترین شاخص های مربوط به هر یک از ابعاد فوق که در حوزه مفهومی تحقیق متناسب و معنیدار باشد، انتخاب گردیدند.
الف- ابعاد زیر ساختی مدیریت دانش: محققان ابعاد زیرساختی مدیریت دانش را به سه بعد اصلی تقسیم نموده اند: ابعاد فرهنگی، ساختاری و فناوری(Gold, 2001).
۱-فن آوری: امروزه، بسیاری از سازمانها به منظورتسهیل یادگیری و انتقال دانش به فناوری روآورده اند (Huysman et al., 2002). فناوری، به ویژه فنآوری اطلاعات یکی از مهمترین عوامل ارتباط بین بخشهای گوناگون سازمان و زمینه ساز انتقال دانش است. فنآوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان محملی مناسب برای ارتباطات درون سازمانی، یکی از عوامل زیرساختی مدیریت دانش است که بایستی در سازمانها از اولویت برخوردار باشد(Hasanzadeh, 2008) . فنآوری اطلاعات نقش موثر و مهمی را در حذف موانع ارتباطی که اغلب از تعاملات بین بخشهای گوناگون یک سازمان جلوگیری میکند، بازی میکند. به عبارت دیگر، نقش مهم فن آوری اطلاعات عبارت است از توانایی آن در حمایت از ارتباطات، همکاری، جست و جوی دانش و یادگیری مشترک.
۲-فرهنگ: فرهنگ، مجموعهای از ارزشها اعتقادات، هنجارها و شیوههای به اشتراک گذاشته توسط اعضای سازمان میباشد. فرهنگ سازمانی همانند ساختار سازمانی، رفتار افراد در سازمان را شکل داده و کنترل میکند و واکنش افراد در وضعیتهای گوناگون را تحت تاثیر قرار میدهد(Mavondo, 2004). یک فرهنگ موثر سازمانی از طریق فراهم کردن محیطی مناسب برای مبادله دانش و حمایت فعالیتهای دانش محور میتواند نقش مهم و موثری را ایفا کند. به عبارت دیگر تسهیم دانش در سازمانها نیازمند فرهنگسازی یا ارائه الگوی فرهنگی مناسب است. لذا برای تغییر دیدگاه در رفتار افراد و کاستن از موانع، بایستی فرهنگ تسهیم دانش ایجاد شود.(Hasanzadeh, 2008)
۳-ساختار: بعد ساختاری مدیریت دانش اشاره به هنجارها و مکانیزمهای اعتماد در سازمان دارد. سیستمهای پاداش و انگیزشی که تسهیم دانش را در سازمان ترغیب کرده و به رسمیت میشناسد، یکی از عناصر مهم بعد ساختاری مدیریت دانش به شمار میآید. علاوه بر این، پاداشهای درونی و بیرونی میتواندباعث افزایش انگیزه کارکنان در ارائه ایدههای نو و توسعه محصول و خدمات جدید گردد. یک ساختار منعطف که تعاملات بین کارکنان سازمان را تسهیل میکند یکی از عناصر مهم بعد ساختاری میباشد. همچنین، مشارکت یکی از رویههای راهبردی است که باعث همکاری و مشارکت کارکنان در فعالیتهای یادگیری و مدیریت دانش میشود. بنابراین، مشارکت افراد در حل مسائل و تصمیمگیریها میتواند تعهد و درگیری آنها را در سازمان افزایش دهد(Chen & Huang, 2009).
ب –ابعاد فرآیندی مدیریت دانش:چرخه مدیریت دانش اغلب به مراحل ۳ تا ۸ فرآیندی تقسیم میشود. ولی محققان ابعاد و معیارهای ارزیابی گوناگونی را برای مدیریت دانش ارائه کردهاند. برای مثال، مارکوارد(Marquardt, 1996) ، تشخیص داده است که مدیریت دانش شامل چهار بعد میباشد: کسب دانش، خلق دانش، ذخیرهسازی دانش، انتقال و استفاده از دانش.
به گونه مشابه هوی و میسکل(Hoy & Miskal, 2001)، معتقدند که ارزیابی اثربخشی فعالیت مدیریت دانش میتواند در ۴ بعد: اثربخشی پذیریش دانش، اثربخشی دستیابی به دانش، اثربخشی یکپارچگی دانش و اثر بخشی بالقوه دانش طبقه بندی شود. علاوه براین، گولد(Gold, 2001) بیان کرد که ابعاد فرآیندی دانش در ارتباط با فرآیندهای کسب، تبدیل و کاربرد دانش میباشد. در این پژوهش پس از مصاحبه با خبرگان و صاحبنظران با اد غام و تعدیل فرآیندهایی که توسط محققان گوناگون ارائه شده است چرخه فرآیندی مدیریت دانش به هفت بعد گوناگون تقسیم گردید: ۱-خلق دانش ۲-تسخیر دانش ۳-ذخیره و سازماندهی دانش ۴-انتشار و تسهیم دانش ۵-تبدیل دانش ۶-به کار بردن دانش ۷-حفظ و نگهداری دانش.
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0