۲-۳- آموزش ذهن آگاهی
همان گونه که قبلا بیان شد، توانایی داشتن ذهن آگاهی، یک ظرفیت ذاتی میباشد که همه انسانها آن را دارا میباشد. پیشرفت آن در افراد، متغییر میباشد و این میتواند بدلیل عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. عوامل محیطی هم میتواند اثر مثبت و هم تاثیر منفی بر پیشرفت ظرفیت و توان یک شخص داشته باشند. تمرینهای ذهن آگاهی میتواند مثبت و منفی باشد. همان طور که کابات زین (۲۰۰۹) اظهار کرده است «ذهن آگاهی بطور اساسی تنها یک روش خاص تمرکز توجه میباشد. این روشی از نگاه عمیق شخص در درک خود و خودباوری میباشد. به همین دلیل تمرکز توجه باید آموخته شود و تمرین شود». تمرین های رسمی برای کمک به تمرین ذهن آگاهی طراحی میگردند و بهترین آنها تمرینهای مراقبهای میباشند. این تمرینها شامل مراقبه نشسته، مراقبه بدنی و مراقبه راه رفتن میباشد. تمرین چنین مراقبههایی میتواند نسبتاً مختصر باشد اما آنها نیز باید برای دورههای گسترده فراگرفته شوند. ممکن است تمرینهای مراقبهای ذهن آگاهی در طی ساعتها و یا حتی روزها صورت گیرد.
تمرینهای غیر رسمی ذهن آگاهی شامل کاربرد مهارتهای ذهن آگاهی در زندگی روزمره میباشد و شامل تمرین و نگهداری حالت ذهن آگاهی و یک حالت غیر قضاوتی[۱] در ارتباط با چگونگی عملکرد فردی میباشد. برای مثال، افراد میتوانند رانندگی با ذهن آگاهی، خوردن با ذهن آگاهی و یا حتی خواندن با ذهن آگاهی را یاد بگیرند. شاپیرو و کارسون[۲] (۲۰۰۹) پیشنهاد دادند که این تمرین غیر رسمی در تعمیم به زندگی روزمره و مهارت ذهن آگاهی که از طریق تمرین رسمی افزایش می یابد کمک می کند.
به طور کلی آموزش ذهن آگاهی سه مولفه زیررا دربر میگیرد :
۱- رشد آگاهی ازطریق یک روش شناسی تمرینهای نظام دارکه در برگیرنده تمرینهای رسمی ذهن آگاهی (وارسی بدن، مراقبه نشسته، حرکت ذهن اگاهانه) و تمرینهای غیر رسمی ذهن آگاهی (گسترش آگاهی در هر لحظه از زندگی روزمره ) است.
۲- چهار چوب نگرشی[۳] خاص، این چهارچوب با مهربانی، کنجکاوی و رضایت ازبودن در زمان حال مشخص میشود که همراه با آشکار سازی تجارب است. این اعمال به طور اندیشمندانه در ضمن اجرا و تمرین پرورش مییابند وبه طور خود انگیخته از عمل فرد نشات میگیرند.
۳- درک درست از آسیب پذیری بشر، که این مساله ابتدا از طریق آموزشهای شنیداری و سپس از طریق جستجوی اعتبار آنها از طریق مشاهده مستقیم فرایند تجربه در عمل طی تمرینهای ذهن آگاهی رشد مییابد. ما از طریق این فرایندها میآموزیم گرچه رنج قسمتی از تجربه ماست اما راههایی وجود دارد که ما می توانیم الگوهای عادت شده[۴] جدیدی را جهت ایجاد، افزایش و تعمق در آن یاد بگیریم (خوش لهجه، ۱۳۹۰).
[۱] – Non-judgmental
[۲] – Shapiro & Carson
[۳] – Attitudinal context
[۴] – Habit patterns