۲-۲- ۸- ادراک خدا از نظر فلاسفه
در فلسفه ارسطو خدا جایگاه واهمیت ویژه ای دارد واز ابتدا در مکتوبات عمومی خود در اثبات وجود مبدا نخستین وهستی خدا کوشیده است .جهانبینی فلسفی ارسطو حاکی از این است که وی فلسفه خود را از جهان فروردین (ناسوت )آغاز می کند وبه جهان فرازین (لاسوت )پایان می دهد هر چند بنیادی ترین مساله متافیزیک ارسطو مساله هستی وجود است . اما از نظر وی موجود به ماهو موجود واقعی خداست .(اوراسیا) جوهر به اعلی درجه است اوراسیای حقیقی نخستین و مطلقا موجود هموست که متافیزیک در جستجوی اوست از این رو مفهوم خدا موضوع هدف وانگیزه همه متافیزیک ارسطویی است (طباطبایی ،۱۳۹۳).
براساس آنچه بیان شد در میابیم اولا : ارسطو اگر بجز جوهر طبیعی جوهر دیگری نباشد علم نخستین همان علم طبیعی خواهد بود ثانیا : عالم هستی در جواهر منحصر به خدا نمی باشد وبجز جوهری وجود دارد که قائم به ذات است زنده ،دانا ، توانا وغیر متحرک وفناناپذیر است البته ارسطو از مبدا اول ونخستین با تعابیر خاص فلسفی خود یاد کرده است که مفسران ومترجمان به مفهوم خدا تعبیر و نفسیر کرده اند (طباطبایی، ۱۳۹۳).
اولین منزل فلسفی وفکری پس از هستی شناسی تامل در مساله خدا وشناخت ذات وصفات افعال اوست این رویه به گذر تاریخ فلسفه در جهان اسلام ودر ستیز فکری فیلسوفان مسلمان بر فراز و فرودها ادامه می یابد وبا نظر به آفاق وانفس تبیینهای گوناگونی از ادراک خدا تحت عنوان (براهین اثبات وجودی خدا )ارائه می گردد. در آیینه این تبینها می توان تصورات مختلف از خدا را به نظاره نشست زیرا بحث از خدا در تفکر فلسفی غالب حکیمان مسلمان متفرع ومبسوق به مباحث هستی شناسانه ایشان است (کلینی رازی، ۱۳۸۸).
با توجه به اینکه تصور ملاصدرا در زمینه وجود وماهیت با اسلاف خود متفاوت است براهینی هم که در زمینه اثبات وجود خدا توسط او ارائه شده با اقران خودش فرق می کند ملاصدرا سعی می کند ضمن نقل و نقد براهین اثبات خدا به ویژه براهین صدیقین که پیشینیان به او رسیده از منظری صرفا شناختی وبدون اینکه پای دور تسلسل به میان آید وبه گونه هایی که مقدمات برهانش انفسی باشد به طرح واثبات وجود خدا بپردازد در این صورت است که مفاد برهان فقط بیانگر اثبات واجب است نه بیانگر حقیقت توحید (کلینی رازی، ۱۳۸۸ ).