۲-۲-۱۰- رابطه دلبستگی شکل گرفته دوران کودکی با ادراک از خدا
به اعتقاد صاحب نظران قسمت عمده ویژگیهای شخصیتی منش وخصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که خود در ذهن دارد یعنی به خودپنداره وی بستگی دارد در پژوهشهای جدید روانشناسی (خود پنداره)از جمله موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود معطوف ساخته است وبه عنوان یک موضوع مهم در روانشناسی مطرح است. ( کاظمی وهمکاران، ۱۳۸۸)خود پنداره یا تصور از خود به عنوان ادراکات کلی که هر فرد از خود دارد تعریف می شود یعنی یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات وتوانایی هایی که یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات و توانایی هایی که فرد از خود دارد .(باب ومک هال [۱]،۲۰۰۷) با ارائه تعریفی دقیق تر معتقدند خود پنداره به مجموعه ای از احساسات وبرداشتهای فرد از خویشتن اطلاق می شود که این خویشتن ادراک شدید به نوبه خود بر ادراک فرد از جهت وهم بر رفتار او تاثیر می گذارد بنابراین به طور کلی می توان گفت که منظور از خویشتن پنداری یا تصور از خدا مجموعه افکار واحساسات ونگرش هایی است که هر کس درباره خود پرورش می دهد (رحمت آبادی،۱۳۸۹).
از آنجایی که تصور هر فرد از خود وبه عبارت دیگر مفهوم خود از افراد از همان سالهای نخستین زندگی در ارتباط با والدین به ویژه مادر شکل می گیرد، می توان با اهمیت روابط دلبستگی در شکل گیری خود پنداره اشاره کرد (خانجانی ،۱۳۹۱). دلبستگی پیوندهای عاطفی نسبتا پایداری است که میان کودکان و میان یک و تعداد بیشتری از افراد ایجاد می شود در ایجاد وتعیین کیفیت این پیوند عاطفی سه مفهوم قابل دسترس بودن پا سخ دهنده بودن وتصویر مادرانه نقش یگانه ومنحصری ایفا می کنند (مظاهری ،۱۳۹۰).
[۱] .bob&machall