فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه:
تعلیم و تربیت، فرایندی دامنهدار و چند بعدی است و تحقق اهداف آن، مستلزم نگاه همه جانبه به عوامل زمینهای، فردی و بینفردی است که در جریان پیشرفت تحصیلی مداخله میکند. از وظایف اصلی آموزش وپرورش در هرکشور، انتقال میراث فرهنگی جامعه، پرورش استعدادهای دانشآموزان و آماده کردن آنان برای شرکت فعال درجامعه است بنابراین تعلیم وتربیت افراد به منظور تصدی امور مختلف ضروری مینماید (صمدی، ۱۳۸۶).
موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان هر جامعه نشان دهندهی موفقیت نظامی آموزشی در زمینه هدفیابی و توجه به رفع نیازهای فردی است بنابراین نظام آموزشی را زمانی میتوان کارآمد و موفق دانست که پیشرفت تحصیلی افراد آن در مقاطع مختلف بیشترین و بالاترین رقم را داشته باشد. (همان منبع).
در این راستا نظریههای متعددی در زمینه تعلیم و تربیت به ظهور رسیده است. این نظریهها هر یک از زاویهای خاص به عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی نگریستهاند. بنابراین با توجه به پیشرفت تحصیلی در دنیای کنونی و با توجه به این امر که شکست تحصیلی عواقب جبرانناپذیری برای فرد، خانواده و جامعه در پی دارد. لازم است به این امر مهم توجه شود و با شناسایی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، دید خانوادهها و مدارس را نسبت به این پدیده عملیتر کرد.
یادگیری خودتنظیمی، سازهای ارزشمند در تعلیم وتربیت جدید است. ایجاد خودتنظیمی و خودکنترلی در دانشآموزان از اهداف مهم تعلیم و تربیت به شمار میرود. با درونی شدن این مفهوم در دانشآموزان، آنها آماده میشوند در زندگی بر رفتارهای خود نظارت داشته باشند. (همان منبع).
در این فصل ابتدا به چهارچوب نظری موضوعی مورد پژوهش و سپس به متون مربوط به ارتباط بین راهبردهای یادگیری خود نظم داده شده و باورهای انگیزشی در پیشرفت تحصیلی اشاره میشود.
۲-۲- بخش اول: مبانی نظری
این بخش در سه محور اصلی سازمان یافته است. محور اول مبانی نظری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، محور دوم باورهای انگیزشی و محور سوم پیشرفت تحصیلی است.
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 740
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0