مفهوم رشد
در کتب متعددی که به توضیح و تعریف واژه «رشد» پرداخته اند تعابیر مختلفی در مورد آن به کار برده اند ولی با اندک تاملی در آن ها به خوبی می توان دریافت که تمامی آن ها به یک معنی اشاره دارند هر چند تعابیر ممکن است متفاوت باشد.
بعضی رشد را چنین تعریف کرده اند:
وقوع تدریجی یک پدیده خاص در جهت کمال که در دو جهت کمی و کیفی صورت می پذیرد.[۱]
رشد از نظر زیست شناسان به معنی تغییرات تدریجی در جهت کمال کمی از قبیل وقوع تغییرات بدنی (افزایش قد، وزن، نمو استخوان ها و…) و در علم روان شناسی علاوه بر جنبه کمی از نظر کیفی نیز بررسی می شود.
و رشد کیفی در روان شناسی در سه جنبه «رشد شناختی، رشد اجتماعی و رشد عاطفی» مورد بحث قرار گرفته است.
رشد شناختی: تغییراتی است که در ادراک، تفکر، و حل مساله ایجاد می شود.
رشد اجتماعی: بر تغییراتی اطلاق می شود که در روابط با دیگران پیش می آید.
رشد عاطفی: شامل تغییراتی است که در احساسات و گرایش ها ایجاد می شود.
در قرآن کریم (همانطور که در مباحث آتی ذکر خواهیم کرد) رشد، مفهوم خیلی عمیق تری دارد و گونه های دیگری از رشد که در مقابل واژه های گمراهی و ضلالت[۲]، ضرر و زیان و شرّ[۳] است به کار رفته، بنابراین رشد می تواند معنا و تعریف گسترده تری پیدا کند.
و نیز در تعریف رشد گفته شده که: رشد عبارتست از قدرت انتخاب خیر از شر، صلاح از فساد و هدایت از ضلالت، و با توجه به آیات قرآن روشن است که این تعریف با الهام از آیات قرآن ذکر شده است.
حال با توجه به معانی که ذکر شد اگر بخواهیم رشد را به مفهوم عام خودش که شامل همه انواع رشدها در همه موارد بشود تعریف کنیم باید بگوئیم:
«رشد یعنی اینکه انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگهداری و بهرهبرداری از سرمایهها و امکانات مادی و یا معنوی را که به او سپرده میشود داشته باشد».
«انسان در هر ناحیه از نواحی از زندگی که حکم یک شأن و وسیلهای را دارد، شایستگی اداره و نگهداری و بهرهبرداری از آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار و در آن شأن «رشید» است، حال آن چیز هر چه میخواهد باشد، همه آن چیزها و اشیائی که وسایل و سرمایههای زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد. مردی که ازدواج میکند، خود ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی وسایل و به تعبیر دیگر سرمایههای زندگی او هستند، شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد».[۴]
بند الف) مفهوم لغوی رشد
در کتابهای لغت معانی متعددی برای واژه «رُشْد» ذکر کردهاند که میتوان از مجموع آنها یک معنای واحد و جامعی را بدست آورد.
در قاموساللغه:[۵] چنین آمده است
الرشد: الاستقامه علی طریق الحقّ مع تصلّب فیه؛
رشد عبارتست از ایستادگی در راه صحیح و درست و پافشاری بر آن.
و در جای دیگر میگوید:
الرشید فی صفات الله: الهادی إلی سواء الصراط والذی حسن تقدیره فی ما قدّر؛
رشید که یکی از صفات خداوند متعال است وقتی به معنای صفتی از صفات خداوند به کار رود به معنی هدایتکننده به راه راست و مستقیم است، و رشید کسی است که امورات را نیکو تقدیر نماید و اندازهگیری کند.
در لسانالعرب[۶] چنین آمده است:
الرشید فی أسماءالله تعالی: هوالذی أرشد الخلق إلی مصالحهم أی هداهم و دلّهم علیها؛
رشید وقتی به عنوان وصفی از اوصاف حق تعالی به کار رود به معنای کسی است که خلق و مخلوقات را به سوی مصالحشان (چیزهایی که صلاح و خیر آنها در آن است) راهنمائی میکند.
بند ب) مفهوم اصطلاحی رشد
با مطالعه اجمالی در فقه امامیه و حقوق ایران در مییابیم که حقوق ایران در این باره از فقه امامیه تعلیم نموده است و تعاریف فقها را برگزیده است.
قانون گذار در ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی «سفیه کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
مرحوم محقق صاحب شرایع در این باره میگوید «السفیه هوالذی یصرف امواله فی غیر اغراض صحفیه» بنابراین سفیه مقابل رشید است.
از ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی چند نکته مشخص می گردد.
اولاً: سفیه دارای عقل و خرد است، چون در غیر این صورت مجنون خواهد بود.
ثانیاً: باید بیش از سن بلوغ، سن داشته باشد، زیرا در غیر این صورت در عداد صغار محسوب میگردد.
ثالثاً: تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نبوده هر چند در زندگی متعارف به نظر برسد. سفیه یا غیر رشید در مقابل رشید است و رشد، کلمه نفسانی است که مقتضی اصلاح مال بوده.[۷]
شافعیه معتقدند که هر گاه انسان مال خود را در امور خیر دید همچون ساخت مساجد و مدرسه… و یا کسب لذا مباح همچون استفاده از لباسهای فاخر و آشامیدنیهای گوارا صرف کند هر چند هم مناسب حال او نباشد سفیه محسوب نخواهد شد. زیرا مال برای آن است که در عمل خیر و بهره بردن از آنچه حلال شده صرف گردد[۸].
انسان معمولاً همراه با بلوغ، رشد عقلی نیز پیدا کرده و باصطلاح رشید میگردد. البته این مطلب یک قاعده عام و کلی نبوده بلکه بستگی زیادی به محیط زندگی، طرز تربیت و ارتباطات شخص دارد.
بدین لحاظ رشد، در قبال بلوغ جسمی به عنوان شرط مستقل پذیرفته شده است و شاهد مدعی هم تبصره ۲ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی لذا رشد میبایست به نحوی ثابت گردد و اثبات آن هم یقیناً به عهده همان مقامی است که رسیدگی به حجر در صلاحیت اوست. و سایرین نمیتوانند آن را اثبات نمایند از آن طرف مراجعه به دادگاه برای اثبات رشد افرادی که بالغ میشوند دشوار خواهد بود لذا میبایست امارهای در دست باشد تا با توسل به آن از پیچ و خم این مشکلات خلاصی یافت.[۹]
و در جای دیگر میگوید:[۱۰]
الذی تنساق تدبیراته إلی غایاتها علی سبیلالسداد من غیر إرشاد مشیر ولا تسدید مسدّدٍ؛
رشید به کسی گفته میشود که خودش بتواند بدون کمک دیگران و هدایت آنها کارهایش را به طور صحیح تدبیر کرده و آنها را به انجام برساند.
و باز در جای دیگر لسانالعرب[۱۱] میخوانیم:
الرشد: نقیضالغیّ والضّلال؛
یعنی واژه رشد نقیض گمراهی است و کسی دارای رشد است که راه را پیدا کرده و گمراه نباشد.
تعریف سفیه و غیر رشید: در لغت به معنی جاهل و احمق و سفه به معنی جهل، عدم حلم و بیوقاری آمده است.[۱۲]
بند ج) مفهوم رشد در قرآن
موارد استعمال «رشد» و مشتقات آن در قرآن کریم
۱- به معنای راه درست و صحیح، راه هدایت و نجات در مقابل راه غیر صحیح و انحرافی
– (لاَ إِکْرَاهَ فِیالدِّینِ قَد تَبَیَّنَالرُّشْدُ مِنَالْغَیِّ)[۱۳] ؛
در قبول دین، اکراهی نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.
– (وَ مَا أهْدِیکُمْ إِلاَّ سَبِیلَ الرَّشَادِ)[۱۴] ؛
(فرعون گفت) من شما را جز به راه صحیح و درست راهنمائی نمیکنم.
– (وَ قَالَ الَّذِی آمَنَ یَاقَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشَادِ) ؛
کسی که (از قوم فرعون) ایمان آورده بود گفت: ای قوم! از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم.
– (وَ إِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً)۱ ؛
اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند.
– (فَقَآلُو إَنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجباًً* یَهْدِی إِلَیالرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُشْرِکَ بِرَبَّنَا أَحَداً)۲ ؛
(جمعی از جنّ) گفتند: ما قرآن عجیبی شنیدهایم، که به راه راست هدایت میکند، پس ما به آن ایمان آوردهایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نمیدهیم.
– (وَ قُلْ عَسَیٰ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مَنْ هَذَا رَشَداً)۳ ؛
و بگو: امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند.
– (وَ أَنَّا لاَ نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمِن فِیالأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً)۴ ؛
و ما نمیدانیم آیا اراده شری درباره اهل زمین شده یا پروردگارشان خواسته است آنان را هدایت کند.
– (فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً)۵ ؛
پس هر کس اسلام را اختیار کند راه درست (هدایت) را برگزیده است.
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزییات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0