به کار بردن دانش
امروزه، مهمترین فرآیند در سازمانها فرآیند دانش میباشد. به همین ترتیب مهم ترین تحول در سازمانها نیز تحول در دانش یعنی نوآوری و تولید دانش جدید است(Ziaee, 2008). نوآوری پذیرش یک ایده یا رفتار راجع به یک سیستم ، سیاست، برنامه، فرآیند، محصول یا خدمت است که برای سازمان نو و جدید میباشد
(Naranjo Valencia et al., 2011). امروزه آموزش عالی متحمل تغییرات قابل توجهی میباشد. لذا این نهادها نیز برای سازگاری و انطباق با محیط متغیر و در حال تغییر بیرونی باید نوآور باشند
(Li-Hua et al., 2011). با توجه به انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در محیط پر رقابت و پر تحول امروزی، افزایش تقاضا برای ورود به دانشگاه و بالا رفتن انتظارات مشتریان؛ آموزش عالی با چالشهای فراوانی مواجه شده و با توجه به چالشهای کنونی نیاز به نوآوری در آموزش عالی الزامی است (Mohseni Zenouz & keshavarz, 2009). در فرآیندهای طبقه بندی نوآوری، محققین انواع گوناگونی از نوآوری را ارائه کردهاند. چرا که یک پدیده پیچیده را به سختی میتوان به قسمتهای کاملا مجزا از هم تقسیم نمود و نوآوری هم به عنوان یک پدیده پیچیده از این قاعده مستثنی نیست. اما بیشتر محققین، نوآوری را اغلب به صورت دو تایی در مقابل هم قرار دادهاند.
لازم به ذکراست در مطالعه پیش رو، به منظور سنجش و ارزیابی نوآوری، دو بعد نوآوری، شامل نوآوری تکنیکال (فنی) و نوآوری اجرایی اتخاذ شده است. ایجاد تمایز بین نوآوریهای فنی و اجرایی مهم میباشد، زیرا منعکس کننده تمایز کلی بین ساختار اجتماعی و فناوری در سازمانها است. نوآوری فنی شامل فرآیندها و فناوریهایی است که در تولید محصول یا ارائه خدمات به کار میروند. در حای که نوآوری اجرایی مرتبط با شیوههای مدیریتی، فرآیندهای اجرایی و قوانین سازمانی میباشد و مستقیما به سیایتها، سیستمها، و مدیریت یک سازمان بستگی دارد. تحقیقات نشان داده است عملکرد سازمانهایی که نوآوری فنی و اجرایی را ادغام کردهاند بهبود یافته است. به عبارت دیگر، افزایش نوآوریهای فنی و اجرایی در سازمانها باعث حفظ و بهبود سطح عملکرد آنها میشود (کنجکاو منفرد و اردکانی، ۱۳۹۳).
۲-۱۹-نقش مدیریت در پرورش خلاقیت و نوآوری در سازمان
نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری در آن از ضروریات و عامل اصلی است (به خصوص مراکز و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی) بسیار مهم و حساس است. مدیریت میتواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او میتواند مانع از این امر مهم شود. یک مدیر خلاق ذهن های خلاق را پیدا کرده و از خلاقیت آنها استفاده می کند. مدیر خلاق باید فضایی خلاق بیافریند و افراد سازمان را نیز برای خلاقیت تحریک کند. این فضا، معمولا به دور از کارهای روزمره است و به نحوی تفویض اختیار میکند تا هر کسی بتواند مشکل خودش و یا بخش تحت نظرش را حل کند. برای اینکه افراد سازمان ذهنی متفکر داشته باشند باید محیطی ایجاد شود که در آن به ابزار نظریات و اندیشههای آنان بها داده شود. یکی از شیوههای بسیار مهم و پر جاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد و شکوفایی اجتماعی، مشورت است. بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که مشورت نمیکنند از این امتیاز بهرهای ندارند. یک سازمان خلاق تا حد زیادی به خود کنترلی کارکنانش نیز وابسته است (محمدی، ۱۳۸۴).
مدیران می توانند مولفههای اصلی خلاقیت یعنی تخصص، مهارتهای تفکر خلاق، و انگیزه را تحت تاثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تاثیرگذاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقتگیر تر از از ایجاد انگیزه است. انگیزه درونی را میتوان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح میشود، آنها باید بدانند که اقدامات موثر بر انگیزه درونی، نتایج فوریتری را موجب خواهد شد (علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷).
۲-۲۰-تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری
در دنیای کسب و کار امروزی بخش عظیمی ازفعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات و دانش است و زمان کمتری برای کسب تجربه و بدست آوردن دانش دردسترس است. در این شرایط سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت می پردازند، در صورتی که محصولات و خدمات سازمان ها هر روز پیچیده تر شده وسهم
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل