کلیات:
در بخش اول که با عنوان کلیات پژوهش از آن یاد می شود، ابتدا ابزارهای بررسی و تشریح این موضوع که تاثیر انگلستان در بحران سازی های سیاسی در ایران معاصر تا سال 1390 شمسی چه بوده است مورد نظر می باشد. در این خصوص، ابتدا باید این موضوع به اثبات برسد که حضورانگلستان در ایران، در بیشتر مواقع، به بحران سازی های سیاسی مختلفی ختم شده است، به دیگر سخن، حضور انگلستان در جامعه ایران در بیشتر مواقع یک معضل بزرگ برای کشور ایران و رجال سیاسی آن به شمار می رفته است. پس از اثبات این نکته، بررسی سیر بحران سازی های سیاسی انگلستان در ایران مورد نظر خواهد بود. در این میان ابتدا باید افزود که نمی توان سیر بحران سازی های سیاسی انگلیس در ایران را در به بازه زمانی خاص تفکیک نموده و سپس به تحلیل و تشریح آن پرداخت. لذا در راستای ارائه تحلیلی دقیق و علمی بایستی سیرتاریخی حضور انگلستان و دلایل این حضور را بررسی نمود. در گام بعد، آنچه مورد نظر می باشد، انتخاب روش تحقیق و چارچوب نظری می باشد. در راستای ارائه صرف وقایع تاریخی و فعالیت های سیاسی انگلستان در ایران، روش تاریخی مناسب می باشد، لکن یقینا چنین روشی تحلیل دقیق و متقنی ارائه نخواهد داد. روش جامعه شناسی تاریخی که دو بعد داخلی و خارجی آن ابزارها، رویکردها، نتایج و بازخورد فعالیت های سیاسی انگلستان را در ایران به خوبی واکاوی می نماید، نیز به صورت تلفیقی با روش تاریخی به کارگرفته شده است.
گفتار 1- بیان مسئله:
کشورانگلستان یکی از کهن ترین و سازمان یافته ترین قدرت های استعماری جهان محسوب می شود. کشوری که سابقه استعماری آن به گواه اسناد موجود ومتقن تاریخی به اوائل قرن شانزدهم میلادی و بویژه به دوران تشکیل “کمپانی هندشرقی انگلستان”درسال ۱۶۰۰میلادی برمی گردد. ابتداپرتغالی ها دراوائل قرن شانزدهم پایه های استعمارکهنه را درکشورها ومناطق ساحلی اقیانوس هند وماوراءآن، دریای سرخ، خلیج عمان، خلیج فارس وشبه قاره هند برقرار کردند. پس ازآن، انگلیسی ها به تدریج با مبارزه مداوم وسازمان یافته با پرتغالی ها وسایرقدرت های استعماری دیگر آنها راشکست داده و وادار به خروج ازمنطقه کردند، تا اینکه بعدا خود قدرت برتر و بلامنازع منطقه شدند.پیشرفت ها وموفقیت های استعماری انگلستان بویژه درخاورمیانه تا به آنجا رسید که درشروع قرن بیستم، امپراتوری بریتانیا برحدود یک چهارم کل خشکی های کره زمین وساکنان آن(با حدود ۳۰۰میلیون نفرجمعیت)سلطه استعماری و استثماری داشت. به همین جهت ازدیدگاه آماری، هرفرد انگلیسی درآن زمان صاحب۱۰نفر”برده استعماری” بود(جمعیت انگلستان درابتدای قرن بیستم حدود۳۰میلیون نفربود) لذا وینستون چرچیل سیاستمدار کهنه کار ونخست وزیراسبق انگلستان درهمان حوالی اعلام کردکه”آفتاب درامپراتوری انگستان هیچگاه غروب نمی کند”بخصوص، انگلستان با انعقاد قرارداد دارسی درسال ۱۹۰۱ به مدت ۶۰ سال مداوم بادولت ایران، رقابت های گسترده با دولت های استعماری (روسیه تزاری، آلمان، فرانسه) وقدرت بزرگ منطقه ای(امپراتوری عثمانی)، قدرت ونفوذ استعماری خود را هرچه بیشتردرمنطقه وایران تثبیت کرد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید