چکیده
عدالت بهعنوان یکی از نگرانیهای جامعه انسانی به لحاظ داشتن جایگاه و پیشینهای که در مکاتب سیاسی و ادیان داشته است، همواره موردتوجه بوده و در این مسیر اندیشمندان و متفکران در تعریف عدالت و راه رسیدن به آن به بیان نظرات خود پرداختهاند. مسئلهای که برای دوستداران دانش در این عرصه پیش میآید، شناخت حقیقت عدالت و پذیرش یکی از تعاریف متفاوت آن بهعنوان جهانبینی خود بوده است. افلاطون و مطهری در آثار خود به بیان نظرات خود در مورد عدالت پرداختهاند. این پایاننامه به تبیین نظرات این دو اندیشمند با این سؤال که عدالت در دیدگاه افلاطون و مرتضی مطهری چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؛ پرداخته است. در این راستا پایاننامه حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهرهمندی از ابزار کتابخانه ابتدا عدالت در دیدگاه افلاطون و مطهری پرداخته و سپس آنها را بهصورت منطقی مقایسه کرده است. افلاطون عدالت را به معنای نظم میگیرد و این نظم، با توجه به تقسیمبندی طبقات اجتماعی از طرف وی طرح میگردد؛ یعنی هر طبقه کار اصلی خود را انجام بدهد و در امور دیگری دخالت نکند. در نگاه افلاطون عدالت در اجتماع را فیلسوف-شاه میتواند برقرار بکند و ریشهی این عدالت، قوهی عاقله است؛ یعنی توسط عقلانیت است که زمامدار، امور شهر یا همان جامعه را نظم میدهد. این در حالی است که مطهری، عدالت را به معنای مساوات در حقوق انسانی در نظر میگیرد؛ مسئلهای که با نظریه نظم طبقات افلاطون در تقابل هست؛ اگرچه حکومت مورد تعریف مطهری را اگر ولایتفقیه بدانیم شباهتهایی با نوع حکومت مدینه فاضله افلاطون دارد ولی زمامدار افلاطون از حقوقی فراتر از قانون برخوردار است و این مهم در حالی است که به نظر مطهری، زمامدار، باید نظرات مردم را ارج بگذارد و اگر مردم او را نخواهند او باید از حکومت کناره بگیرد؛ دیگر اینکه منشأ عدالت در دیدگاه افلاطون قوه عاقله هست و اوست که به اجتماع نظم میدهد اما مطهری برای عدالت غیر از بحث حقوق انسانی، ریشهای دینی و قرآنی را در نظر میگیرد که اینجا نیز نظرات باهم متفاوتاند و در آخر مطهری، گسترش عدالت را در زمان ظهور امام عصر در آثارش منعکس کرده است نظری که نمیتواند با تفکر افلاطون پیش از میلاد مسیح، یکسان و در یک راستا باشد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید