سیر تاریخی مطالعه توانمندسازی
آزمایش های هاثورن در سال های ۱۹۲۴تا۱۹۳۲آغازشد. محل مطالعات، کارخانه هاثورن بود. پژوهشگران هاثورن برای توضیح رفتار کارگران،توجه خودرا به عوامل روانی واجتماعی معطوف کردند وسازمان اجتماعی کارخانه وروابط وکنش های متقابل افراددرحین کار موضوع اصلی مطالعه قرار گرفت. آنان به این نتیجه رسیدند که افراد، درضمن کارنه بصورت فردی، بلکه به عنوان عضوی از گروه فعالیت می کنند ورفتارشان تابع ارزش ها ومعیارهای گروهی است. پدید آمدن جنبش روابط انسانی که نتیجه مطالعات هاثورن بود، بر نحوه تفکران مدیران دهه ۱۹۵۰-۱۹۶۰ تأثیر بسزایی داشت و بر این عقیده استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار میکنند، میتوانند به بهرهوری دست یابند. در دهه ۱۹۸۰ مدیریت منابع انسانی با تحولات بسیار جدی مواجه شد و مدیران بیشتر توجه خود را به مسئله کیفیت، انعطافپذیری و شایستگیهای منحصر به فرد به عنوان مبنای اصلی مزیت رقابتی معطوف کردند. در واقع در سال های نخستین دهه ۱۹۸۰، مدیریت استراتژیک منابع انسانی و طرح فرهنگ قوی سازمانی در کانون توجه بسیاری از مشاوران ذینفوذ مدیریت و پژوهشگران روش های کاربردی قرار گرفت. محققان دریافتند که نیروی انسانی با کیفیت، یکی از مهمترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی به شمار رفته و در کنار فناوری و منابع مالی، عنصری مهم و حیاتی در نیل به اهداف کمی و کیفی سازمان ها به شمار میرود. شکی نیست وقتی در سازمانها بحث از رقابت، پیشرفتهای فنآورانه، رشد، تغییر و تحول و… به میان میآید توانمندسازی نیروی انسانی یکی از مهمترین و مناسبترین راهکارهای افزایش بهرهوری نیروی انسانی خواهد بود. در دو دهه اخیر با توجه به تشدید رقابتها در سطح جهان و به وجود آمدن دهکده جهانی، سازمان ها برای حفظ خود در محیط پرتلاطم امروزی، توجه خویش را معطوف به توانمندسازی کارکنان کردهاند. بحث آموزش حساسیت و توجه مدیران به نیازها و انگیزههای کارکنان و پس از آن مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها و در نهایت ابداع روش های کار گروهی و تیمی به منظور بهبود کیفیت، همه و همه در راستای این هدف قرار داشتهاند (موغلی و عزیزی، ۱۳۹۰: ۲۶۷-۲۶۶).
جدول ۲-۱ سیر تاریخی مفهوم توانمندسازی
دهه | مفاهیم مرتبط با توانمندسازی | توضیح |
۱۹۵۰ | روابط انسانی | مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشته باشند |
۱۹۶۰ | آموزش حساسیت | مدیران نسبت به نیازها و انگیزههای کارکنان حساس بودند |
۱۹۷۰ | مشارکت کارکنان | مدیران کارکنان را در تصمیمگیری درگیر میکنند |
۱۹۸۰ | مدیریت کیفیت جامع | مدیران بر کار گروهی و تشکیل تیم تأکید داشتند |
۱۹۹۰ | توانمندسازی کارکنان | مدیران شرایطی فراهم کنند که نیروی بالقوه کارکنان آزاد شود |
منبع: (عبدالهی،۲۲:۱۳۸۵).
الف) مدیریت سنتی
برنامه ریزی: به فرایند پیشبینی و تجسم اقدامات آتی و چگونگی رسیدن به اهداف اطلاق میشود.
سازماندهی: شناسایی و گروهبندی فعالیتها، تعیین اختیار و مسئولیتهای شاغلان، تعیین مراتب سطوح و ایجاد هماهنگی بین وظایف و فعالیتها میباشد.
نظارت: مدیران با ایجاد نظام ارتباطات مناسب زمینه نفوذ خود را در کارکنان فراهم نموده و در نتیجه آنها را جهت نیل به هدف بر میانگیزانند.
کنترل: به فرایند نظارت بر انجام برنامهها، سنجش اقدامات به عمل آمده با برنامهها، تشخیص انحرافات و انجام اقدامات اصلاحی اطلاق میشود (سیدجوادین،۳۶:۱۳۹۲).
ب) سبک مدیریت در سال ۲۰۰۰
هدایت: شامل تدوین دیدگاه ها، ارزش ها، استراتژیها، اهداف، بهبود فرایندها، سازماندهی، برقراری ارتباط که همه در جهت رسیدن به مدیریت کیفیت جامع است.
توانمندسازی: با تفویض کارهای عادی و سپردن مسئولیت به کارکنان، استفاده از روشهای اصلاحی، گروههای میان وظیفهای، بهبود فرایند و گروههای کاری خودگردان، تخصیص منابع، دانش لازم و آموزشهای مربوطه، پاداش، تلاش برای بهبود و موفقیت، مشاوره و نقش مربی برای کارکنان، حذف موانع موجود بر سر راه عملکردهای برجسته و عالی.
ارزیابی: شامل بررسی نظرات کارکنان و مشتریان، به کارگیری کیفیت، ابزارهای سنجش بهرهوری و خدمترسانی، ابزارهای آماری سنجش فرایندهای تولید و الگوبرداری بهینه از سازمان های برتر و موفق.
شریکسازی: شامل شناسایی و از بین بردن خلأ عملکرد از طریق تعامل و کار با مشتریان، تأمین کنندگان، اتحادیه کارگری، مراکز آموزشی، سایر بخشهای دولتی و بنیانهای اجتماعی به منظور حل مسائل زیست محیطی یا سایر موضوع هاست(شلتون،۲۰۱۲).
مدیریت کیفیت جامع این نکته را روشن ساخت که اصول مدیریت سنتی، یعنی برنامهریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل به سمت رویکردهای هدایت، توانمندسازی، ارزیابی، همکاری و شراکت تغییر مییابد.برای اینکه رویکردهای جدید مدیریت فراموش نشود از ترکیب حروف اولیه آن ها LEAP به وجود میآید که نشان دهنده سبک مدیریت جدید است (آقایار، ۱۳۸۹: ۴۱).
امروزه برای غلبه بر پیچیدگی وشتاب چالش هایی که در محیط امروزی با آن روبرومی شویم، موفقیت یک سازمان وابسته به این است که تا چه اندازه می توان تمام کارکنان را صاحب قدرت کرد. درواقع توانمندسازی نیروی انسانی یکی از سبک های جدید مدیریت محسوب می شود که با اجرای آن مزایایی زیادی نصیب سازمان می شود.