انواع بیع
همین که اندیشه مبادله کالاها مطرح شد، نخستین راهحل این بود که تولید کننده هرآنچه زیادتر از میزان نیاز خود دارد با کالایی که خواهان آن است معاوضه کند. ولی رشد نیازهای گوناگون کشاورزی و صنعتی، راه حل ابتدایی را دشوار ساخت. اینگونه بود که جهت واسطه قرار دادن کالایی اقدام نمودند که آن کالای واسطه و مورد قبول همگان پول بود. از همین جا مفهوم بیع به وجود آمد. معاوضه اختصاص به مبادله کالا با کالا پیدا کرد و بیع ویژه مبادله کالا با پول شد.
معاملات از نظر زمان تأدیه و تسلیم ثمن و مبیع به نقد، نسیه، سلف و کالی به کالی تقسیم میشوند. در معاملات نقد مبیع و ثمن هردو به صورت حال تسلیم میشوند. عامل اصلی در این تقسیمبندی عنصر زمان در تسلیم و تأدیه است. معامله نسیه که تنها در موأجل بودن تأدیه ثمن با معامله نقد متفاوت است، از دیگر مقسمهای این تقسیمبندی است که در آن مبیع به صورت حال و تأدیه ثمن به زمانی در آینده موکول میشود. معاملات سلف هم معاملهای است که ثمن به صورت نقد تأدیه میگردد و تحویل مبیع در آینده صورت میگیرد. معامله کالی به کالی هم معاملهای است که در آن ثمن و مبیع به صورت دین میباشد.[1]
الف) بیع نقد
نقد درلغت به معنای پول، پرداخت به حال، پول آماده پرداخت آمده است و در مقابل نسیه بهکار میرود.[2] بیع نقد بیعی است که ثمن آن نقد باشد و موعدی برای پرداخت آن معین نشود. برابر قانون مدنی هر بیعی که منعقد میشود نقد محسوب میشود مگر اینکه در قرارداد برای پرداخت ثمن موعدی معین شده باشد یا عرف اقتضا نماید که ثمن موعد داشته باشد.[3] بنابراین اصل بر نقد بودن بیع است. تفاوتی ندارد که ثمن عین خارجی باشد مانند یک خانه یا یک ماشین معین یا مالی کلی باشد مانند سه تن گندم یا ده میلیون تومان که در زمان انعقاد عقد بیع پرداخت میگردد.[4]
واژه معامله و قرارداد مترادفند و در حقوق مدنی اغلب به جای عقد نیز به کار میروند. معامله کلمهای عربی است از باب مفاعله و از ریشه مجرد عمل به معنی عمل کردن متقابل است و در اصطلاح حقوقی با عقد فرق ندارد. معاملات به دو گروه مالی وغیرمالی تقسیم میگردد. امروزه به عقود مالی، معامله و به عقود غیرمالی، قرارداد یا عقد میگویند. هر یک از عقود و قراردادهای جاری در قوانین مختلف کشور دارای ارکانی است که بدون احراز شرایط ارکان، قرارداد مزبور کان لم یکن تلقی خواهد شد، حال هر یک از این عقود صرف نظر از ارکان عمومی، دارای ارکانی خاص مربوط به ماهیت خاص این عقود نیز هست.
قانون مدنی در ماده 183 در تعریف عقد اینگونه مقرر میدارد: « عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد. » و درتعریف بیع در ماده 388 مقررمیدارد:«بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم ». همانطور که از تعریف عقد بیع برمیآید در این نوع از قراردادها، آنچه که مورد مبادله واقع میشود کالا و پول میباشد به طوری که با انعقاد این گونه قراردادها، هر یک از طرفین از حق مالکیت و آزادی تصرف خود در مالی گذشت کرده و در سوی دیگر به تبع اسقاط این حق خود، حق تصاحب و آزادی تصرف در مال جدیدی را پیدا میکند. واضح است که موضوع عقد بیع تملک عین است با قصد انشاء طرفین بر ایجاد این نوع از عقود و با رعایت شرایط خاصه آن که از جمله میتوان پول بودن عوض دیگر را نیز از این شرایط مهم دانست، بنابراین آنچه که در هر عقد بیعی رخ میدهد و نیز طرفین بر این اساس به آن میل میکنند صرفاً تملک عین است و چه بسا باید گفت در این عقد هر یک از طرفین قرارداد و حتی عموم مردم بعد از بررسی توازن سود و زیان در عقد بیع صرفاً به جنبه مثبت آن قرارداد مینگرند و به دنبال مالکیت جدید میباشند. در قرارداد بیع آنچه که موضوع این عقد را تشکیل میدهد مالکیت عین شخص دیگر است.
قانون مدنی مواردی که در آن برای بیع شرطی ذکر نشده یا برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن موعدی مشخص نشده باشد، را بیع نقد محسوب کرده است.[5] باتوجه به این مطلب، چنانچه قید و شرطی برای زمان تسلیم ثمن و مثمن معین نشود، بیع نقدی است. دربیع نقدی باید مبیع و ثمن هردو به صورت حال باشند. بنابر تعاریف برخی حقوقدانان در تعریف بیع: «بیع حال به (تشدید لام)، بیع نقد را گویند که مبیع و ثمن هردو حال میباشند، یعنی برای پرداخت آنها اجلی مقرر نمی شود.»[6]
چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن ندارد باطل است[7] با توجه به این امر، موجود بودن عین شرط لازم برای صحت عقد بیع نیست بلکه مقدور التسلیم بودن برای صحت بیع کافی است. ناتوانی موقت بایع در تسلیم مبیع باعث بطلان عقد نیست و در صورت جهل خریدار برای او حق فسخ ایجاد میگردد.
بیعی که صحیحاً واقع شود، آثار زیر را در پی دارد: 1) مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن میشود. 2) بایع ضامن درک مبیع و مشتری ضامن درک ثمن میگردد. 3) بایع ملزم به تسلیم مبیع و مشتری ملزم به تأدیه ثمن میگردد[8]. چنانچه بیان شد، در صورتی که برای تسلیم مبیع یا ثمن اجلی مقرر نگردد، بیع حال و نقد است و در حالت کلی بیع بدون قید شرط، نقد میباشد.
ب) بیع نسیه
تعریفی که قانون مدنی[9] برای بیع ارائه نموده در حالت کلی شامل بیع نسیه هم میشود. زیرا با توجه به تعریفی که برخی حقوقدانان[10] از بیع نسیه دادهاند، بیع نسیه، بیعی است که تأدیه ثمن مدت دارد، ولی تسلیم مبیع فاقد اجل است.
و برخی بر این عقیده اند که؛ نسیه بیعی است که ثمن آن کلی و برای پرداخت آن موعدی تعیین شده باشد.[11] طبق این تعریف از جهت مدت دار بودن ثمن یکی از انواع بیع، بیع نسیه است.
تعریف فقهی بیع نسیه نیز، تعریفی مشابه حقوق مدنی است. به نظر برخی فقها،[12] اگر برای پرداخت ثمن زمانی تعیین شود، باید آن زمان معین باشد.
با بیان تعاریف بالا مشخص میشود که تنها تفاوت بیع نقد و بیع نسیه درتأدیه ثمن است. که در بیع نقد به صورت حال و مواجل و بیع نسیه مدت دار میباشد. احکامی از قبیل شرایط اساسی صحت معامله، مقدورالتسلیم بودن مورد معامله، منفعت عقلایی داشتن، جریان انواع خیارات در آن و… که در مورد بیع نقد بیان شد، در مورد بیع نسیه هم جاری است.
ج) بیع سلف
1- تعریف بیع سلف
سَلَف در عربی و سَلَم در فارسی به معنای پیشپرداخت، قبول کردن، اطاعت نمودن آمده است. در اصطلاح فقهی عبارت است از فروختن مالی مضبوط که تا مدتی معلوم بر ذمه گرفته میشود، در برابر ثمنی معلوم که در مجلس عقد، قبض شده و با صیغه ی خاصی اجرا میشود.[13] مشتری را «مُسلِم» و بایع را «مُسلِم الیه» و ثمن را«مُسلَم» و مبیع را ” مسلِم فیه” میگویند.[14]
به عقیده برخی حقوق دانان،[15] بیع سلف مرادف بیع سلم است و آن بیعی است که ثمن حال و مبیع مؤجل باشد و به اختصار سلف گفته میشود. اسم عامیانه آن پیش خرید- پیش فروش است. از راه این بیع اغلب واسطه های فروش حاصل زحمت تولیدکنندگان را به یغما برده و بار مصرف کننده را سنگین میکنند و نظارت در اینگونه معاملات شرط عدالت اجتماعی است.
برخی اساتید حقوق،[16] عقد بیع را از جهت موعد تسلیم به چهار نوع تقسیم نموده اند که یکی از آنها بیع سلف است و اظهار داشته اند؛ بیع سلف یا سلم و آن بیعی است که ثمن آن فوراً باید پرداخت شود، ولی برای تسلیم مبیع اجلی معین شده است. مانند آنکه شخصی یک تن برنج به دیگری بفروشد که شش ماه آینده آن را تسلیم کند، ولی ثمن معامله را فوراً دریافت مینماید.
همانگونه که در فصول قبل بیان گردید، اگر در عقد موعدی برای تسلیم مبیع معین نشده باشد، فروشنده باید آن را فوراً تسلیم خریدار نماید. تعیین مهلتی که برای تسلیم مبیع شرط میشود با دو طرف است و تا جایی که با انتقال مالکیت منافات نداشته باشد، ممکن است مهلت دور یا نزدیک باشد. ولی مهلت را نمی توان چندان دور معین نمود که با مفهوم بیع تناقض داشته باشد. در هرحال مهلت باید معین باشد و احتمال کم یا زیاد در آن نرود. اما چنانچه ثمن نقد باشد، تعهد فروشنده در تسلیم مبیع میتواند مؤاجل باشد و در چنین حالتی چنانچه مبیع کلی و در ذمه باشد، بیع سلف میباشد.
بیع سلف یک معامله ی خرید و فروش است که در آن پرداخت به صورت نقدی و در هنگام عقد قرارداد انجام میشود اما تحویل دارایی خریداری شده به زمانی مشخص در آینده موکول میشود. اما اینکه؛ آیا در این نوع عقد ثمن و مبیع هردو میتواند مدت دار باشد یا نه، بحثی است که نیاز به تجزیه و تحلیل دارد.
درفقه، بیع کلی که ثمن و مبیع هر دو مؤجل باشند، باطل است. این بیع همان بیع کالی به کالی است. از آنجا که قانون مدنی ماده 10 اصلی را تأسیس نموده که به موجب آن همه قراردادها درست است، مگر اینکه خلاف صریح قانون باشد، اگر بیع کالی به کالی را فاسد میدانست، بیگمان به آن اشاره میکرد. همین سکوت او در مقام بیان قرینه ای است که بر درستی این نوع معامله نظر دارد. به ویژه اینکه امروزه بخش مهمی از داد و ستدهای بازرگانی بدین وسیله انجام میپذیرد.
بیع سلم که مترادف بیع سلف است، بیعی است که در آن ثمن نقداً و در هنگام انعقاد بیع پرداخت میشود و مبیع آن مؤجل و کلی فی الذمه است. در عرف به این نوع بیع پیش خرید یا پیش فروش میگویند، مانند اینکه کارخانهای، پول صد دستگاه ماشین را بگیرد و تعهد کند ماشینها را سه ماه دیگر تحویل دهد. باید توجه داشت که در بیع سلم انتقال مالکیت مبیع در زمان تسلیم آن صورت میگیرد نه در زمان انعقاد بیع. این مطلب در قانون مدنی با این عبارت مقرر گردیده است: «در عقد بیع … وجود اجلی برای تسلیم مبیع … مانع انتقال نمی شود …».[17]
شروطی که برای بیع نقد یا به طور کلی برای بیع بیان گردید، در مورد بیع سلف نیز حکم فرماست. از جمله شرایط اساسی صحت معامله شامل؛ قصد طرفین و رضای آن ها، اهلیت طرفین، موضوع معین که مورد معامله باشد، مشروعیت جهت معامله.[18]
تنها تفاوت بیع نقد و سلف در تسلیم مبیع میباشد، که در بیع نقد مبیع و ثمن هردو به صورت حال تسلیم و تأدیه میگردد ولی در بیع سلف ثمن به صورت حال و مبیع مدت دار و مؤجل میباشد. به عقیده برخی فقها،[19] سلف یا سلم به معنای پیش فروش است و به دیگر سخن بیعی است که در آن ثمن و بها، نقد و حاضر و مبیع در ذمّه و مؤجل است و با گفتن «از پیش به تو تسلیم کردم فلان مبلغ را در برابر فلان کالا در فلان مدت»، معامله سلف منعقد میشود. مخاطب که همان فروشنده است، آن را قبول میکند.
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0