آزادی بی قید و شرط (منّ یا منت) :
یکی از صوری که برای آینده اسرا مقصود است،این است که بدون قید و شرط آزاد شوند[1]. آیه شریفه ” فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً… [2]” نخست همین معنی ( منت گذاشتن و آزاد کردن) را مطرح می کند که چنان که در روایات نیز همین حکم بیان شده است: در حدیث صحیحی نقل شده است ؛ از امام صادق (ع): إذا وضعت الحرب أوزارها و أثخِن أهلها کُلّ أسیر أخذ علی تلک الحال کانَ فی أیدیهم و الإمام فیه بالخیار إن شاء منّ علیهم فأرسلهم و …[3]” یعنی « و هنگامی که کارزار به پایان آمد و مردان جنگ از کارزار بازماندند. هراسیری که در این حال دستگیر شده و در اختیار مسلمین قرار گیرد. امام در مورد او مختار است؛ اگر خواست منت گذارد و آزاد کند. »
در تاریخ اسلام و سیره نبی اکرم (ص) نیز به مواردی بسیار برخورد میکنیم که؛ ایشان اسرا را بدون فدیه و عوض دیگری آزاد نماید که به یک مورد از آن اشاره میکنیم :
- آزادی اهل ملکه : رسول اکرم (ص)پس از فتح مکه ضمن خطبه زیبا و جاودانی خود خطاب به اهل مکه : “إذهبوا و انتم الطلقاء “[4]
بروید که شما آزادید، این در حالی بود که اهل مکه و قریش چه در دوران اقامت رسول (ص)در مکه و چه بعد از هجرت از هیچ اذیت و اقدامی علیه ایشان و مسلیمنکوتاهی نکردند. اما آن حضرت با بزرگواری تمام از آنان گذشت و هیچ کدام از آنان را به بردگی نگرفت و هیچ فدیه و سریه ای از ایشان درخواست ننمودند[5].
2.1.2 .2.1.1– آزادی با فدیه
که انواع متفاوتی دارد؛ یا با گرفتن مالی در قبال آزادی وی است ،یا با به خدمت گرفتن اسرا در شغلی و یا بامبادله اسرا بین دولت متبوع و دولت بازداشت کننده صورت می گیرد. به عنوان نمونه می توان به جنگ بدر اشاره کرد که ؛در آن وقت تعدادی از مشرکان اسیر شدند و در مقابل سواد آموزی به چند نفر از فرزندان انصار آزاد شدند .در این قضیه تاریخی به آزادکردن اسیر در برابر به خدمت گرفتن، علم و دانش وی اشاره شده است.
2.1.1.2.2– استرقاق (برده گیری)
در مورد اسرا غیر از مسئله (من) و (فدا) ، استرقاق نیز اجرا میشود. در این جا می توان به حدیثی از امام صادق (ع) اشاره کردکه؛ ایشان فرمودند: “الإمام فیه بالخیارِإن شاءَ منَّ علیهم فأرسلهم و إن شاءَ فداهم (فاداهم) و إن شاءَ إستَعدهم فَصاروا عبیداً[6]“. امام اختیار دارد اگر خواست منت بگذارد، اسرا را آزاد کند و اگر خواست فدیه از ایشان بگیرد و اگر خواست استرقاق کند،پس برده شوند. البته استرقاق از آیه شریفه گرفته نشده [7]،بلکه آنرا از سنت اتخاذ نموده اند. از این رو برخی احتمال داده اند که برده گیری در زمره دستورات اولیه اسلام نبوده، بلکه گاهی به حکم ضرورت بر آن عمل می شده است.زیرا در زمانی که استرقاق جزء حقوق مسلمه فاتحین به شمار آمد و مسلمین همواره با مبارزه و پیکار با دشمنان مختلف به سر می برند،قهراً عده ایی از آنان به چنگ دشمن افتاده و به بردگی کشانده می شدند . چاره ایی جز مقابله به مثل و استرقاق( هر چند در مواردی ) وجود نداشت . و در روایتی آمده است:
- از سنن بیهقی به سند خویش از عامر بن سعد بن معاذ در بنی قریظة حکم کرد که، از آنان هر کسی که تیغ به عمامه اش جاری ساخت (کنایه از به سن بلوغ رسیدن)، باید کشته شود و اموال فرزندانشان هم تقسیم گردندد، بعد که آن حکم برای رسول اکرم(ص) بیان شد حضرت فرمودند: بی گمان امروز در میان آنان به حکمخدا حکم کرد، حکمی که از بالای آسمانها ی هفت گانه می باشد.
2.1.1.2.3- کشتن اسیر
اغلب علمای شیعه معتقدند کشتن اسیری که پس از پایان جنگ و حصول پیروزی به اسارت در آمده است جایز نیست . البته در برخی موارد قتل اسیر جایز شمرده اند که؛ آن موارد هم به دلایل و صلاح دید امام (ع) بوده است. مثل:
- زنی از یهود که سنگ آسیایی برسر خلّاد بن سوید انصاری انداخت و اورا کشت . بدین جهت او را نیز در ردیف مردان بنی قریظه آوردند و گردن زدند[8].
- دو نفر از اسرای بدر به نامهای “عقبة بن أبی معیط”و “نضر بن حارث “که حین حرکت به سوی مدینه درمحلّی به نام صفراء و به دستور رسول (ص) به قتل رسیدند.
در هر دو این ماجرا ها قتل به دلایل خاصی بود نه به دلیل اسارت ؛آن زن یهودی را به دلیل قصاص کشتند و آن دو نفر{“عقبة بن أبی معیط”و “نضر بن حارث “} را به دلیل اینکه از سرسختترین دشمنان اسلام وآزار دهندگان پیامبر اکرم (ص) می بودند ،کشته شدند. آنان از جمله کسانی بودند که از حمل مواد غذایی به شعب ابوطالب که پیامبر و مسلمین در آنجا محاصره بودند، جلوگیری می کردند[9].
حکم امام به تمام این احکام از روی مصلحت می باشد . پس چنانچه اسیر نیرو و توان غلبه و چیرگی بر مسلمین را داشته باشد ،کشتن وی از مصالح مسلمین هست. لکن اگر ضعیف باشد و توان مالی داشته باشد، فدیه گرفتن از او برای مسلمین بهتر است و اگر کسی حسن ظنّ به اسلام داشته باشد و امید به اسلام آوردن وی باشد، بر او منت گذاردن و آزاد نمودن بهتر است.کسی که در خدمت رساندنش نفعی باشد و از ضرر وی مسلمین ایمن باشند ، مثل زنان و کودکان ، پس استرقاق وی بهتر است. در تمام این مصالح امام اعلم است .لذا در تمام این امور به نظر امام بر میگردیم .
در نهایت با تمام آنچه در این گفتار ذکر کردیم: اگر کسی را قبل از پایان جنگ اسیر کردند، چون از شرش در امان نمیباشند، پس قتل وی واجب است.و اما اگر بعد از پایان جنگ اسیر شد، بنابر مصلحت یکی از امور سه گانه منّ ، فداء و استرقاق را اختیار می کنند و هنگامی که اسیر مسلمان شود از او قتل ساقط می شود . علما در این امر همه متفقند . ( به خاطر روایت صحیح[10] معصوم ؛ أمرت أن أقاتل الناس حتّی یقولوا لا إله إلّا الله فإذا قالوها عصموا منّی دماءهم و اموالهم إلّا بحقها)[11]