یونانیان
یونانیان به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود سراسر دریای سیاه و دریای اژه و راههای آبی سوق الجیشی این منطقه را در اختیار داشتند و از طرف جنوب مدیترانه تا به مصر رفت و آمد می کردند. آن ها نخستین مستعمرات در سواحل دریای سیاه را به وجود آوردند و در شمال پیشرفت داشتند ولی در جنوب با مقاومت فنیقی ها مواجه شدند. و تسلط بر مدیترانة جنوبی برای آنان احراز نشد.
اسکندر مقدونی توانست سراسر دریاهای مکشوف آن زمان را که شامل نیمکره شرقی بود به زیر سیطرة خود در آورد. ولی عمر اسکندر و متصرفات و دریاهای پهناور او میان سردارانش تقسیم شد: مصر به بطلمیوس رسید و فعالیت دریانوردی آن تجاری و در شرق مدیترانه در حوضة آبهای دریای اژه بود[1].
2-3- روم
روم کشوری بود که توانست متصرفات اسکندر را که بین جانشیان او تقسیم شده بود تحت حکومت واحد خود در آورد و بر دریای مدیترانه و دریاهای منشعب از آن تسلط یابد. روم در تاریخ حقوق جای ویژه ای میان ملل و اقوام اروپایی دارد. آوازة حقوقدانان رومی با ارائة نخستین نظرات جامع در ریشه های مختلف حقوق همراه است. اندر حقوق دریاها باید گفت: «برای رومیان دریا چیزی است متعلق به همه مردم ،همانند هوا، آب و باران، حقوقدانان بزرگ رم مانند پل و اولپی ین و سِلِس بکرّات این حقیقت را در نوشته های خود تأیید کرده و متذکر شده اند که دریاها را باید از رودخانه ها و بنادر تمیز داد[2].دریاها به جامعه بشریت تعلق دارد، در صورتی که رودخانه ها و بنادر متعلق به جامعه ملی است. بدین ترتیب، حتی اتباع غیررومی نیز می توانستند آزادانه از دریاها استفاده کنند. فقط دشمنان روم از این آزادی برخوردار نبودند».[3]
درگیری های اصلی روم در مدیترانه با کارتاژ بود که در طی سه جنگ آن را منهدم ساخت و از آن پس سراسر مدیترانه به زیر استیلای روم در آمد باید دانست وقتی که روم سخن از دریا می راند منظورش فقط دریای مدیترانه بود و هنوز به اقیانوس ها دسترسی نیافته بود. حقوق دریاها در نظر روم حقوق حاکم بر مدیترانه و دریاهای مرتبط به آن است و این حقوق در جاهای دیگر، فی المثل اقیانوس هند یا اقیانوس آرام، کاربرد ندارد، چرا که این اقیانوس ها از قلمرو اقتدار امپراتور روم خارج بوده است.
امپراتوری روم در سال 375 م. به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد. بخش غربی با هجوم اقوام وحشی از میان رفت و سنن دریانوردی هم در آن قسمت محو گردید.
بند 2-ظهور اسلام و تمدن دریانوردی مسلمانان
اعراب از دیرباز به ویژه قرنها قبل از اسلام، با دریا و دریانوردی آشنایی داشتند و چون اکثر آنها از طریق تجارت روزگار میگذرانیدند، از اینرو کشتیهای تجاری آنان همواره در حال فعالیت بود در این مورد میتوان به حمیریان و قوم سبا اشاره داشت[4].
عرب جزیرةالعرب، در منطقهای سکونت داشته که به سبب محاصره دریا از سه طرف، همواره با دریا و ارتباطات دریایی آشنا بوده است و بارها در تجارت زمستانی به سوی حبشه، از دریای سرخ عبور کرده است. میتوان گفت نخستین بار که در میان مسلمانان یک سفر دریایی پدید آمد، زمان مهاجرت به حبشه بود و به دلیل مسافرت با کشتی، آن مهاجران را «اصحاب سفینه» لقب دادند. به علت آشنایی عرب جزیرةالعرب با دریا و نیز اهمیت آن است که در قرآن کریم سیوهشت بار از بحر و بحیره و بحرین و چهار بار نیز از کشتی یا سفینه نام برده شده است[5] اما با این وصف، جای تعجب است که چگونه طبری از عدم آشنایی خلیفه دوم نسبت به دریا سخن گفته است. او روایت میکند که: معاویه مترصد کسب اجازه از خلیفه برای یک نبرد دریایی بود، اما خلیفه پس از آنکه از عمروبن عاص خواست دریا را برای او توصیف کند و مطمئن شد که دریا برای جان مسلمانان خطر دارد، چنین اجازهای را نداد و خطاب به معاویه گفت: «به خدا سوگند هرگز مسلمانان را به این راه وادار نمیکنم»[6] این در حالی است که قبل از آن، رسول خدا(ص) بارها مسلمانان را به جهاد از طریق دریا تشویق فرموده بود: «لاترکب البحر الاحاجّا، او معتمرا او غازیا فی سبیل اللّه»؛[7] (در دریا حرکت نکنید جز برای حج و عمره و جهاد در راه خدا)؛ و نیز آن حضرت میفرمود: «من غزا فی البحر غزوة فی سبیل اللّه…»؛(کسی که در راه خدا به نبرد در دریا بپردازد، خداوند از احوال کسی که در راه او [در دریا] جهاد میکند آگاهتر است، پس او در اطاعت خود به خداوند پناه برده، بهشت او را به خود میخواند و آتش او را از خود میگریزاند). از ام حرام نقل شده است که روزی رسول خدا(ص) در خانه او فرمود: «ناس من امتی عرضوا علی غزاة فی سبیل اللّه یرکبون…»؛(گروهی از امت من به عنوان مجاهد در راه خدا همچون پادشاهان و ملوک در دریا برکشتیها سوار خواهند شد).
2-1- نیروی دریایی در عصر خلفای راشدین و اموی
در دوران پیامبر(ص) و پس از او، ابوبکر موقعیت برای نبرد دریایی پیش نیامد. به رغم آن روایتی که قبلاً ذکر شد، چند عملیات دریایی در دوران خلافت عمر گزارش شده است؛ از جمله اینکه: اولین تهاجم دریایی از سوی والی بحرین، عثمانبن عاص ثقفی، به سواحل هند صورت گرفت که تا نزدیک بمبئی در مکانی به نام «تانه» رسیده و تا مصب رودخانه سند پیش رفت[8] همچنین، والی دیگر بحرین، علاءبن حضرمی، از طریق دریا به ایران حمله نمود و در سال 17ه به شهر اصطخر رسید. در سال 20، خلیفه عمربن خطاب به علقمةبن مجزر برای حملهای دریایی به سوی حبشه از طریق دریای سرخ فرمان داد تا به این شکل از مسلمانان در قبال تهاجمات دریایی حبشیان بر سواحل مرزهای اسلام دفاع کنند این حمله اگر چه عقیم ماند، اما با این وجود، مسلمانان توانستند تا شهر «اودلس» در حبشه پیشروی نمایند[9]
فتح قبرس در سال 27 یا 28ه نخستین تجربه موفق بود و چون مسلمانان از این نبرد پیروز بیرون آمدند، در این نوع جنگ نیز بیشتر فعال شدند. اگر روایت نه چندان صحیح طبری در مورد جنگ اندلس در عصر عثمان به سال 27 را بپذیریم، باید گفت مسلمانان یک سال قبل از فتح قبرس و پس از فتح افریقیه، از طریق دریا برای فتح اندلس اقدام کردهاند. طبری گزارش میکند که خلیفه به عبداللّهبن نافع دستور داد تا از طریق دریا به سوی اندلس تهاجم برند. او به فرمانده سپاهش چنین نوشت:
«اما بعد، جز این نیست که قسطنطنیه از طریق اندلس فتح خواهد شد و شما اگر آن را گشودید در اجر و پاداش کسی که قسطنطنیه را فتح کرده شریک هستید»[10]
عثمان در فتح اندلس، قصد داشت یک استراتژی پیشرفته را به نمایش بگذارد و آن اینکه فتح قسطنطنیه جز از طریق اروپا و آن هم از طریق دریا و فتح اندلس میسر نیست. مسلمانان ابتدا رودس و سیسیل را فتح کردند و در سال 34ه مهمترین نبردهای دریایی در تاریخ فتوح اسلام را علیه روم به راه انداختند. در آن نبرد که به فرماندهی عبداللّهبن سعدبن ابیسرح، حاکم مصر، صورت گرفت و نبرد «ذات الصواری» نامیده شد، به یک پیروزی درخشان دست یافتند.از سال 28ه کشتیهای مسلمانان در دریاها بر کشتیهای بیزانس تفوق یافته و سیادت خود را بر دریاها محرز نموده و حملات متعددی را علیه سواحل تحت سلطه بیزانس انجام دادند. به هنگام رسیدن مروانبن محمد به مصر، که عباسیان درتعقیب او بودند، وی بخشی از نیروهای خود را به سوی دریا فرستاد تا تمامی کشتیها را در سواحل دریای مدیترانه به ویژه در اسکندریه به آتش کشند. او همچنین کشتیهای موجود در فسطاط را که در رود نیل مستقر بودند به آتش کشید[11]
2-2- نیروی دریایی در عصر عباسیان
عباسیان برای نخستین بار در مقاصد نظامی و به هنگام محاصره شهر واسط از کشتی استفاده کردند. آنها کشتیها را پر از هیزم کرده در داخل آنها آتش انداختند و سپس به سوی واسط روان ساختند تا هر چه سر راه آنها قرار دارد سوزانیده شود؛ اما ابنهبیره حاکم اموی این شهر قلابهایی آماده کرده بود که به وسیله آن کشتیهای مهاجم را میکشید و غرق میساخت[12]
خلیفه منصور نیز به نیروی دریایی و ساخت کشتیهای جنگی اهمیت میداد و بدینمنظور کارخانههایی برای ساختن کشتی به ویژه در مصر احداث نموده و مردم را به کار کردن در آن تشویق میکرد؛ او حتی ذمیها را تا زمان کار در کارخانههای ساخت کشتی از پرداخت جزیه معاف کرد، در دوران او نیروی دریایی چند جنگ دیگر انجام داد؛ از جمله تهاجم به قبرس (156ه) و سواحل آسیای صغیر (157ه) که البته بیزانس توانست ارتباط بین نیروی دریایی و زمینی مسلمانان را قطع کرده و عملیات ثمامةبن وقاص را در تهاجم به آسیای صغیر ناکام گذارد.[13] در دوران هارون نیز تهاجمات و درگیریهای دریایی افزایش یافت و از سال 170 تا 174ه چند درگیری عمده به وقوع پیوست. در سال (174ه)مجددا تحرکات دریایی لشکر عباسی برای تهاجم به قبرس شروع شد. در این سال بعضی از راههای دریایی عباسیان که مصر را به شام مرتبط میساخت از سوی ناوگان رومی مورد تهاجم قرار گرفت. هارون با ناوگان عباسی شام در همان جزیره قبرس به مقابله با این تهاجم پرداخت. ناوگان او به خلیج ایتالیا در سواحل جنوبی آسیای صغیر رسید[14] و با ناوگان رومی درگیر شده و آن را شکست داد و حتی فرمانده نیروی دریایی روم را به اسارت گرفت،[15] عباسیان با ایجاد کارخانههایی در بصره، بغداد و مصر به ساخت کشتیهای مخصوص عبور در رودخانه پرداختند و آنها را در رود دجله و فرات و نیل به حرکت در آوردند. هارون به ساخت کشتیهایی پرداخت که قبل از او سابقه نداشت. در دوران معتصم پس از سرکوب شورش زطها، 27 هزار نفر از آنان را به وسیله کشتی از بصره به بغداد منتقل نمودند[16].